1. food prices were pacing the upsurge
قیمت مواد غذایی پیشگام افزایش قیمت ها بود.
2. There was an upsurge in violence during June and July.
[ترجمه گوگل]در ماه ژوئن و ژوئیه خشونت ها افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]در ماه های ژوئن و ژوئیه خشونت شدیدی در خشونت به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Saudi bankers say there's been an upsurge of business confidence since the end of the war.
[ترجمه گوگل]بانکداران سعودی می گویند از زمان پایان جنگ، اعتماد تجاری افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]بانکداران سعودی می گویند از زمان پایان جنگ، افزایش اعتماد به نفس در این کشور افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There was a genuine upsurge of religious feeling.
[ترجمه گوگل]یک موج واقعی احساسات مذهبی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]احساس مذهبی شدیدی در وجودش موج می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. An upsurge of/in violence in the district has been linked to increased unemployment.
[ترجمه گوگل]افزایش خشونت در این منطقه با افزایش بیکاری مرتبط است
[ترجمه ترگمان]افزایش شدید \/ در خشونت در منطقه با افزایش بیکاری مرتبط بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There has been a recent upsurge of violence in the area.
[ترجمه گوگل]اخیراً خشونت در این منطقه افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]اخیرا افزایش ناگهانی خشونت در منطقه رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The worst drought in 30 years and an upsurge in fighting has created huge armies of refugees.
[ترجمه گوگل]بدترین خشکسالی در 30 سال گذشته و افزایش درگیری ها ارتش عظیمی از پناهندگان را ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]بدترین خشکسالی در ۳۰ سال گذشته و صعود ناگهانی در نبرد، ارتش های عظیم پناهندگان را ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The forecast upsurge in takings did not happen.
[ترجمه گوگل]افزایش پیشبینی در برداشت اتفاق نیفتاد
[ترجمه ترگمان]صعود ناگهانی پیش بینی شده در این زمینه رخ نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Even more striking was the upsurge in heavy industry, and for this the State itself was primarily responsible.
[ترجمه گوگل]حتی چشمگیرتر، جهش در صنایع سنگین بود، و خود دولت مسئول اصلی این امر بود
[ترجمه ترگمان]مهم تر از همه، صعود ناگهانی در صنعت سنگین بود و خود دولت اصولا مسئول این کار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They reacted, in particular, to the upsurge in proletarian and, from the turn of the century, peasant unrest.
[ترجمه گوگل]آنها به ویژه به خیزش ناآرامی های پرولتاریا و از آغاز قرن بیستم، دهقانان واکنش نشان دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور خاص، نسبت به افزایش رنجبران و از اواخر قرن، نا آرامی واکنش نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The upsurge in our activity and in our public demands in the mid-1980s represented a declaration that our tolerance was running out.
[ترجمه گوگل]افزایش فعالیت ما و مطالبات عمومی ما در اواسط دهه 1980 بیانگر این بود که تحمل ما رو به پایان است
[ترجمه ترگمان]صعود ناگهانی در فعالیت و خواسته های عمومی ما در اواسط دهه ۱۹۸۰ بیانیه ای را نشان داد که تحمل ما در حال اجرا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There has been a tremendous upsurge in rural crime during the past 10 years.
[ترجمه گوگل]طی 10 سال گذشته افزایش چشمگیری در جرایم روستایی وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]طی ۱۰ سال گذشته، افزایش شدیدی در جرائم روستایی رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. By 18 a brief postwar upsurge in trade had been and gone and in the same year they went bankrupt.
[ترجمه گوگل]در سال 18 یک جهش کوتاه در تجارت پس از جنگ وجود داشت و از بین رفت و در همان سال آنها ورشکست شدند
[ترجمه ترگمان]در سن ۱۸ سالگی صعود ناگهانی در تجارت آغاز شد و در همان سال ورشکست شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It marked an upsurge in the family fortunes in every way.
[ترجمه گوگل]از هر نظر باعث افزایش ثروت خانواده شد
[ترجمه ترگمان]به هر حال یک صعود ناگهانی در ثروت خانواده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In the insurance market, there has been an upsurge in activity.
[ترجمه گوگل]در بازار بیمه، فعالیت ها افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]در بازار بیمه، افزایش فعالیت افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید