upstander

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
کنش گر اخلاقی / فرد مداخله گر مثبت / کسی که سکوت نمی کند
در زبان محاوره ای:
کسی که وای نمی ایسته نگاه کنه، کسی که پا درمیونی می کنه، آدمی که می ره وسط ماجرا
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( اخلاقی/اجتماعی – فرد مداخله گر ) :**
کسی که در برابر بی عدالتی، زورگویی، یا آسیب اجتماعی سکوت نمی کند و اقدام مثبت انجام می دهد
مثال:
Be an upstander, not a bystander.
تماشاچی نباش، کنش گر باش.
2. ** ( آموزشی – الگوی رفتاری ) :**
در برنامه های آموزشی، *upstander* نماد فردی ست که در برابر زورگویی، تبعیض، یا خشونت واکنش نشان می دهد و از قربانی حمایت می کند
مثال:
Schools teach children to be upstanders in bullying situations.
مدارس به بچه ها یاد می دن که در برابر زورگویی سکوت نکنن.
3. ** ( فرهنگی – نماد مسئولیت پذیری ) :**
در روایت های فرهنگی، این واژه نماد فردی ست که مسئولیت اجتماعی دارد و در برابر نابرابری یا بی عدالتی واکنش نشان می دهد
مثال:
Upstanders shape culture by refusing to accept silence.
کنش گرها فرهنگ رو می سازن چون سکوت رو نمی پذیرن.
________________________________________
🔸 تفاوت با **Bystander**:
| اصطلاح | تعریف | بار معنایی | مثال کاربردی |
| - - - - - - - - - - - - - - | - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - | - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - | - - - - - - - - - - - - - - - - |
| **Upstander** | کسی که وارد عمل می شود | مثبت، اخلاقی | حمایت از قربانی زورگویی |
| **Bystander** | کسی که فقط تماشا می کند | خنثی یا منفی | سکوت در برابر خشونت |
________________________________________
🔸 مترادف ها:
advocate – ally – moral actor – active witness – ethical participant

مخالف "نژاد پرستی " و" برتری قومی"
شخصی که به حمایت از فردی دیگر برمی خیزد ، خصوصاً شخصی که مورد حمله یا مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
خود رای