upstair

جمله های نمونه

1. He ran to the hospital, went upstair and rushed into the ward.
[ترجمه گوگل]به سمت بیمارستان دوید، از طبقه بالا رفت و سریع وارد بخش شد
[ترجمه ترگمان]به سمت بیمارستان دوید و به طبقه بالا رفت و وارد اتاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tell you what? Upstair? I suggest the member of BI QIN speak English in this theme!
[ترجمه گوگل]بهت بگم چی؟ طبقه بالا؟ من به عضو BI QIN پیشنهاد می کنم در این موضوع انگلیسی صحبت کنند!
[ترجمه ترگمان]چی رو بگم؟ upstair \"؟\" من پیشنهاد می کنم عضو اف بی آی در این زمینه انگلیسی صحبت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Upstair, have a lot of exhibit, include the dynamoelectric fish of one big pot and Huo Pi rag baby, they show the influence of lightning to the public.
[ترجمه گوگل]در طبقه بالا، نمایشگاه های زیادی داشته باشید، شامل ماهی دیناموالکتریک یک گلدان بزرگ و بچه پارچه Huo Pi، آنها تأثیر رعد و برق را به مردم نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]Upstair، نمایشگاه زیادی دارند که شامل ماهی dynamoelectric یک قابلمه بزرگ و یک کودک پارچه ای پی پی است، آن ها تاثیر صاعقه را بر مردم نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sign in a London department store: Bargain basement upstair.
[ترجمه گوگل]ثبت نام در یک فروشگاه بزرگ لندن: زیرزمین مقرون به صرفه در طبقه بالا
[ترجمه ترگمان]Sign در یکی از فروشگاه های زنجیره ای لندن: upstair زیرزمین Bargain
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If ward sets upstair, fluctuation stair became big question.
[ترجمه گوگل]اگر بخش در طبقه بالا قرار می گیرد، نوسان پله به یک سوال بزرگ تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]اگر بخش ward upstair، پلکان نوسان به یک سوال بزرگ تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lift newspaper ! upstair made small broad cast!
[ترجمه گوگل]روزنامه لیفت! طبقه بالا ساخته شده بازیگران کوچک گسترده!
[ترجمه ترگمان]روزنامه اش را بلند کن! طبقه بالا، گچ پهن کرده بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, upstair small a person of extraordinary powers discovered small lotus father, told A Qiu immediately.
[ترجمه گوگل]با این حال، در طبقه بالا کوچک، یک فرد با قدرت های خارق العاده پدر نیلوفر آبی کوچک را کشف کرد، بلافاصله به کیو گفت
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک فرد کوچک از قدرت های خارق العاده ای پدر نیلوفر آبی را کشف کرد و بلافاصله به A گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He found Kersey, sitting at the desk in an upstair, borrowed office surrounded by house-to-house reports prepared on the premises.
[ترجمه گوگل]او کرسی را پیدا کرد که پشت میز یک دفتر قرض گرفته شده در طبقه بالا نشسته بود و اطراف آن را گزارش های خانه به خانه تهیه شده در محل احاطه کرده بود
[ترجمه ترگمان]او Kersey را پیدا کرد که پشت میز در یک دفتر امانت دار نشسته بود و دفتری به امانت گرفته توسط گزارش های خانه به خانه که در محوطه آماده شده بود، گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The hotel is closed while they are carrying out repired upstair.
[ترجمه گوگل]در حالی که آنها در حال انجام تعمیرات در طبقه بالا هستند، هتل بسته است
[ترجمه ترگمان]هتل در حالی که they upstair را حمل می کنند بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] طبقه بالایی

انگلیسی به انگلیسی

• located in the upper level of a building; located at the top of a flight of stairs; of the upper level of a structure
to the upper floor of a building; up a flight of stairs; upward

پیشنهاد کاربران

دقت کنید که upstair یک قید است و حرف اضافه نمی پذیرد
پله، طبقه بالا

بپرس