1. The actor moved upstage away from the audience.
[ترجمه گوگل]این بازیگر در بالای صحنه از تماشاگران فاصله گرفت
[ترجمه ترگمان]بازیگر upstage را از حضار دور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They're much too upstage for us these days.
[ترجمه گوگل]آنها این روزها برای ما خیلی در بالای صحنه هستند
[ترجمه ترگمان]این روزها برای ما خیلی upstage
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Upstage and right of centre, Robert Morris stands with his back to the audience.
[ترجمه گوگل]رابرت موریس در بالای صحنه و سمت راست مرکز، با پشت به تماشاگران ایستاده است
[ترجمه ترگمان]\"رابرت موریس\" (Robert موریس)با پشت به جمعیت می ایستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They slowly moved from upstage left into the centre.
[ترجمه گوگل]آنها به آرامی از بالای صحنه به سمت چپ به مرکز حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به آرامی از upstage به سمت مرکز حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He looks upstage to where the body is lying.
[ترجمه گوگل]او در بالای صحنه به جایی که جسد خوابیده است نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]او به نقطه ای که بدن در آن دراز کشیده، نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He tried to upstage his boss at the meeting.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد در جلسه رئیس خود را از صحنه بیدار کند
[ترجمه ترگمان] اون سعی کرد رئیسش رو توی جلسه بذاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He enters upstage, makes a small arc and leaves by the same side, a few feet downstage.
[ترجمه گوگل]او وارد بالا صحنه می شود، یک قوس کوچک ایجاد می کند و از همان سمت، چند فوت پایین تر از صحنه خارج می شود
[ترجمه ترگمان]او وارد upstage می شود، یک قوس و برگ کوچک در یک طرف ایجاد می کند، چند متر جلوتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The lid opened upstage so all the sound was thrown up the back wall.
[ترجمه گوگل]درب در بالای صحنه باز شد بنابراین تمام صدا به دیوار پشتی پرتاب شد
[ترجمه ترگمان]در صندوق باز شد و همه صدا از دیوار عقب افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Position a camera upstage.
[ترجمه گوگل]یک دوربین را در بالای صحنه قرار دهید
[ترجمه ترگمان]موقعیت دوربین را تثبیت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Graham relished the opportunity to upstage Chelsea and found in the talented Russell the width to dominate the game from midfield.
[ترجمه گوگل]گراهام از این فرصت برای بالا بردن چلسی لذت برد و در راسل بااستعداد، عرضی یافت که از خط میانی بر بازی مسلط شود
[ترجمه ترگمان]گراه ام از این فرصت استفاده کرد تا چلسی را ترک کند و در راسل با استعداد برای تسلط بر بازی از میانه بازی پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The dancers were directed to move upstage.
[ترجمه گوگل]رقصندگان هدایت شدند تا به بالای صحنه حرکت کنند
[ترجمه ترگمان]به رقصندگان دستور داده شد که upstage را حرکت دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. For example, a bassist who stands upstage left and sings as well.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، یک نوازنده باس که در سمت چپ بالای صحنه می ایستد و همچنین آواز می خواند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک نوازنده گیتار که upstage را ترک کرده و آواز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. An interpreter must n't upstage the speaker.
[ترجمه گوگل]مترجم نباید سخنران را از صحنه بیدار کند
[ترجمه ترگمان]مترجم باید سخنران باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She crossed to the upstage chair forcing the lead to turn his back to the audience.
[ترجمه گوگل]او به سمت صندلی بالای صحنه رفت و رهبر را مجبور کرد که پشت خود را به تماشاچیان برگرداند
[ترجمه ترگمان]از روی صندلی بلند بالا رفت تا نقش خود را به جمعیت باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Can anybody tell me what the difference between upstage and downstage is?
[ترجمه گوگل]آیا کسی می تواند به من بگوید که تفاوت بین upstage و downstage چیست؟
[ترجمه ترگمان]کسی میتونه بهم بگه بین \"upstage\" و \"downstage\" چه فرقی داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید