upsides

جمله های نمونه

1. Turn the jar upside down and shake it.
[ترجمه گوگل]شیشه را وارونه کرده و تکان دهید
[ترجمه ترگمان]شیشه را وارونه کنید و آن را تکان دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Turning his trousers upside down, she shook out a lot of coins.
[ترجمه گوگل]شلوارش را وارونه کرد و سکه های زیادی را تکان داد
[ترجمه ترگمان]شلوارش رو زیر و رو کرد و سکه های فراوانی از جیبش بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You can't turn the facts upside down.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید واقعیت ها را وارونه کنید
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی حقایق را وارونه کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Another poor harvest could turn the country's economy upside down.
[ترجمه گوگل]برداشت ضعیف دیگر می تواند اقتصاد کشور را زیر و رو کند
[ترجمه ترگمان]یک برداشت ضعیف دیگر می تواند اقتصاد کشور را واژگون کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To get the plant out of the pot, turn it upside down and give it a gentle knock.
[ترجمه گوگل]برای بیرون آوردن گیاه از گلدان، آن را وارونه کرده و به آرامی به آن ضربه بزنید
[ترجمه ترگمان]برای بیرون آوردن گیاه از گلدان، آن را وارونه کنید و در بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The painting was hung upside down.
[ترجمه گوگل]نقاشی وارونه آویزان شد
[ترجمه ترگمان]نقاشی سر و ته کشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's annoying that we can't travel until Thursday, but the upside is that the fare's cheaper then.
[ترجمه گوگل]آزاردهنده است که تا پنجشنبه نمی توانیم سفر کنیم، اما نکته مثبت این است که کرایه آن زمان ارزان تر است
[ترجمه ترگمان]آزاردهنده است که ما نمی توانیم تا پنجشنبه سفر کنیم، اما وارونه این است که هزینه آن ارزان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He turned and I slapped him right upside the head.
[ترجمه گوگل]چرخید و من هم از سرش سیلی زدم
[ترجمه ترگمان]او برگشت و من درست بالای سر او ضربه زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His eyes were open and everything he saw was upside down.
[ترجمه گوگل]چشمانش باز بود و هرچه می دید وارونه بود
[ترجمه ترگمان]چشمانش باز بود و هر چیزی که می دید وارونه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Salter held the bag by the corners and shook it upside down.
[ترجمه گوگل]سالتر کیسه را از گوشه ها گرفت و آن را وارونه تکان داد
[ترجمه ترگمان]Salter کیف را کنار زد و آن را زیر و رو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. New approaches to marketing turn old practices upside down.
[ترجمه گوگل]رویکردهای جدید بازاریابی، شیوه های قدیمی را وارونه می کند
[ترجمه ترگمان]رویکردهای جدید برای بازاریابی، شیوه های قدیمی را وارونه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His sudden death turned her world upside down.
[ترجمه گوگل]مرگ ناگهانی او دنیای او را زیر و رو کرد
[ترجمه ترگمان]مرگ ناگهانی او دنیا را زیر و رو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The world is being turned upside down by the string of multimedia technologies coming down the pike.
[ترجمه گوگل]جهان در حال وارونه شدن با رشته فناوری های چندرسانه ای است که در حال فروپاشی است
[ترجمه ترگمان]جهان بوسیله رشته ای از تکنولوژی های چند رسانه ای که بر روی نیزه فرود می آیند، وارونه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The burglars have turned our house upside down.
[ترجمه گوگل]سارقان خانه ما را زیر و رو کرده اند
[ترجمه ترگمان]دزدها خانه ما را وارونه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• alongside (in horse racing)

پیشنهاد کاربران

بپرس