upscale

/ˈəpˌskel//ˈəpˌskel/

وابسته به طبقات بالای اجتماع، اعیانی، توانگر، توانگر an upscale neighborhood محلهی اعیانی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: designating, relating to, or of people who are, or who are becoming, affluent.

(2) تعریف: costly or stylish.

جمله های نمونه

1. an upscale neighborhood
محله ی اعیانی

2. T-shirts, the epitome of American casualness, have moved upscale.
[ترجمه گوگل]تی‌شرت‌ها، مظهر معمولی بودن آمریکایی‌ها، گران‌قیمت شده‌اند
[ترجمه ترگمان]پیراهن های T-، خلاصه of آمریکایی، سطح بالایی را تحت تاثیر قرار داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Go into any upscale Bay Area restaurant and ask for a glass of white wine.
[ترجمه حسن خان] به هر یک از رستوران های اعیانی که در ساحل خلیج دایر هستند بروید و تقاضای یک لیوان شراب ناب کنید!!!
|
[ترجمه گوگل]به رستوران مجلل Bay Area بروید و یک لیوان شراب سفید بخواهید
[ترجمه ترگمان]به رستوران منطقه خلیج upscale بروید و از یک لیوان شراب سفید بخواهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It appears on the menus of upscale Phoenix-area restaurants, including the Boulders Club in Carefree.
[ترجمه گوگل]در منوی رستوران‌های مجلل منطقه فونیکس، از جمله باشگاه Boulders در Carefree دیده می‌شود
[ترجمه ترگمان]این رستوران در فهرست غذای رستوران های لوکس Phoenix از جمله باشگاه Boulders در carefree ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But Greenspun's upscale decor pales as she talks of another time and place full of pain and agony.
[ترجمه گوگل]اما دکور مجلل گرین اسپان وقتی از زمان و مکان دیگری پر از درد و رنج صحبت می کند رنگ پریده است
[ترجمه ترگمان]اما وقتی درباره زمان دیگری حرف می زند و جای پر از درد و رنج را به جا می اورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The commercial streets are filled with upscale shops, art galleries, outdoor cafes and bookstores where poetry readings are held.
[ترجمه گوگل]خیابان‌های تجاری مملو از فروشگاه‌های مجلل، گالری‌های هنری، کافه‌های روباز، و کتاب‌فروشی‌هایی است که در آنها شعرخوانی برگزار می‌شود
[ترجمه ترگمان]خیابان های تجاری پر از فروشگاه های مجلل، گالری های هنری، کافه های روباز و کتابفروشی ها هستند که مطالعات شعر در آن ها برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was your basic small, upscale hotel room.
[ترجمه گوگل]اتاق اصلی کوچک و مجلل هتل شما بود
[ترجمه ترگمان]اتاق هتل کوچک و اعیانی تان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The nearby mall is so upscale that even the Vendoland janitor is dressed in a bright red blazer.
[ترجمه گوگل]مرکز خرید مجاور آنقدر مجلل است که حتی سرایدار وندولند نیز کت قرمز روشنی به تن دارد
[ترجمه ترگمان]مرکز خرید آن قدر شلوغ است که حتی the Vendoland یک کت قرمز روشن به تن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is no Metro stop in the upscale neighborhood.
[ترجمه گوگل]هیچ ایستگاه مترو در محله مجلل وجود ندارد
[ترجمه ترگمان] یه ایستگاه مترو وجود نداره که توی محله upscale توقف کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The result is a sort of upscale Hemingway-esque story about affluent, pampered men testing their mettle.
[ترجمه گوگل]نتیجه یک نوع داستان مجلل به سبک همینگوی در مورد مردان مرفه و نازپرورده است که استعداد خود را آزمایش می کنند
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک نوع داستان سبک همینگوی با سبک همینگوی در رابطه با ثروتمندان، بچه های لوس و pampered است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In their place, developers are building upscale subdivisions that tend to cater to newcomers less willing to put down roots.
[ترجمه گوگل]به جای خود، توسعه‌دهندگان در حال ایجاد زیرمجموعه‌های مجلل هستند که تمایل دارند به تازه‌واردانی که تمایل کمتری به ریشه‌کنی ندارند، پاسخگو باشند
[ترجمه ترگمان]توسعه دهندگان در محل خود، subdivisions هایی را می سازند که تمایل دارند افراد تازه وارد را که مایل به پایین گذاشتن ریشه های درخت هستند، برآورده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Upscale retail chains are doing the same with specially formulated baby creams and lotions.
[ترجمه گوگل]زنجیره‌های خرده‌فروشی مجلل همین کار را با کرم‌ها و لوسیون‌های مخصوص کودک انجام می‌دهند
[ترجمه ترگمان]زنجیره های خرده فروشی upscale همین کار را با استفاده از کرم و لوسیون های ملایم خود انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Upscale department store chain David Jones sharply downgraded its earnings forecast last week, further evidence the climate outside the mining industry has cooled.
[ترجمه گوگل]فروشگاه‌های زنجیره‌ای لوکس دیوید جونز هفته گذشته پیش‌بینی درآمد خود را به شدت کاهش داد، که شواهد بیشتری از سرد شدن جو خارج از صنعت معدن است
[ترجمه ترگمان]زنجیره فروش بخش upscale دیوید جونز هفته گذشته به شدت پیش بینی درآمد خود را کاهش داد، و شواهد بیشتری نشان داد که جو خارج از صنعت معدن سرد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Upscale retailers all around the world have increasingly relied on the cut-rate strategies to keep recession - weary customers.
[ترجمه گوگل]خرده فروشان سطح بالا در سراسر جهان به طور فزاینده ای به استراتژی های کاهش نرخ برای حفظ رکود - مشتریان خسته- متکی هستند
[ترجمه ترگمان]خرده فروشان upscale در سراسر جهان به طور فزاینده ای بر استراتژی های کاهش نرخ برای حفظ مشتریان خسته از رکود، تکیه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• luxurious, elegant, expensive; related to the upper classes, of the wealthy classes

پیشنهاد کاربران

This term is used to describe something that is high - quality, sophisticated, and luxurious. It refers to a higher level of style, class, or refinement.
چیزی که با کیفیت، با کلاس و مجلل است. این به سطح بالاتری از سبک، کلاس یا پیراستگی اشاره دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
They decided to have dinner at an upscale restaurant.
In a discussion about fashion, one might say, “Her outfit is so upscale, she looks like a celebrity. ”
A person describing their ideal vacation might say, “I want to stay at an upscale resort with all the amenities. ”

این واژه در فوتوشاپ و برنامه های ویرایش فرتور به بالا بردن و افزایش کیفیت عکس گویند.
اعیان نشین
مربوط به قشر مرفّه
اعیانی، سلطنتی، لوکس، باکلاس
موند بالا
مجلل
کلاس بالا
مخصوص افراد ثروتمند
افزایش مقیاس، مقیاس افزایی، بهبود، ازدیاد، ترفیع، بزرگسازی، مقیاس چیزی را افزایش دادن
1 - کالای قابل ارتقا کیفی
2 - کالای لوکس و با کیفیت
صفت:نسبتا گران
طراحی شده برای افراد ثروتمند

با کلاس

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس