uproariously

جمله های نمونه

1. She threw back her head and laughed uproariously.
[ترجمه گوگل]سرش را به عقب انداخت و با صدای بلند خندید
[ترجمه ترگمان]سرش را عقب برد و به صدای بلند خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Children played uproariously with supermarket trolleys, pushing one another around.
[ترجمه گوگل]بچه ها با هیاهو با چرخ دستی های سوپرمارکت بازی می کردند و یکدیگر را هل می دادند
[ترجمه ترگمان]بچه ها با صدای بلند با گاری های سوپرمارکت بازی می کردند و یکدیگر را هل می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mel Brooks won an Academy Award for this uproariously funny film, which also marked his debut as a director.
[ترجمه گوگل]مل بروکس برای این فیلم خنده‌دار و خنده‌دار برنده جایزه اسکار شد، فیلمی که اولین حضور او را به عنوان کارگردان نیز رقم زد
[ترجمه ترگمان]مل بروکس برنده جایزه اسکار این فیلم با صدای بلند شد که به عنوان یک کارگردان نیز شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The audience laughed uproariously.
[ترجمه گوگل]حضار با هیاهو خندیدند
[ترجمه ترگمان]حضار با صدای بلند خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This April Fools Day in the small laugh uproariously, or about whether Zhang Chaoyang District will take, but I wonder if this false news for the real estate profession can read point black humour.
[ترجمه گوگل]این روز احمق آوریل در خنده های کوچک پر سر و صدا، یا در مورد اینکه آیا منطقه ژانگ چائویانگ خواهد گرفت، اما من نمی دانم که آیا این اخبار نادرست برای حرفه املاک و مستغلات می تواند طنز سیاه را بخوانید
[ترجمه ترگمان]این روز اول آوریل، در خنده های کوچک و با صدای بلند، یا در مورد این که آیا این خبر دروغ برای حرفه واقعی املاک می تواند طنز سیاه را بخواند یا نه، تعجب می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The onlookers laughed uproariously, and he felt ashamed, he knew not why, for it was his first snow.
[ترجمه گوگل]تماشاچیان با هیاهو خندیدند، و او احساس شرمندگی کرد، نمی دانست چرا، زیرا اولین برف او بود
[ترجمه ترگمان]تماشاچیان به صدای بلند می خندیدند، و احساس شرم می کرد، نمی دانست چرا، چون اولین بارش برف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What is a laugh uproariously or speculation of a "quick progress" requires specific analysis of specific cases.
[ترجمه گوگل]آنچه که خنده ی پر سر و صدا یا حدس و گمان «پیشرفت سریع» است، نیازمند تحلیل خاصی از موارد خاص است
[ترجمه ترگمان]صدای بلند خنده یا گمانه زنی درباره \"پیشرفت سریع\" نیازمند آنالیز ویژه موارد خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And then, of course, he laughs uproariously.
[ترجمه گوگل]و سپس، البته، او با هیاهو می خندد
[ترجمه ترگمان]به صدای بلند می خندد: و بعد، البته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The idea of laugh uproariously as speculation.
[ترجمه گوگل]ایده خندیدن پر سر و صدا به عنوان حدس و گمان
[ترجمه ترگمان]صدای قهقهه خنده داری به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. " Satan laughs uproariously and answers, "Yeah, right.
[ترجمه گوگل]"شیطان با هیاهو می خندد و پاسخ می دهد: "آره، درست است
[ترجمه ترگمان]شیطان با صدای بلند می خندد و جواب می دهد: آره، درسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Create a laugh uproariously a big advantage in the face of increasingly sophisticated consumers have not, the banks should get developers refine their marketing strategy.
[ترجمه گوگل]ایجاد خنده مزیت بزرگ در مواجهه با مصرف کنندگان به طور فزاینده پیچیده است، بانک ها باید توسعه دهندگان را اصلاح استراتژی بازاریابی خود را
[ترجمه ترگمان]یک مزیت بزرگ در مواجهه با مشتریان رو به رشد فزاینده وجود ندارد، بانک ها باید توسعه دهندگان استراتژی بازاریابی خود را اصلاح کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was put and carried -- uproariously.
[ترجمه گوگل]آن را گذاشتند و حمل کردند -- با هیاهو
[ترجمه ترگمان]به صدای بلند بلند شد و ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When I stepped into her box, Marguerite was laughing uproariously.
[ترجمه گوگل]وقتی وارد جعبه اش شدم، مارگریت با هیاهو می خندید
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد لژ او شدم مارگریت به صدای بلند می خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• turbulently, riotously, boisterously; hilariously

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : uproar
✅️ صفت ( adjective ) : uproarious
✅️ قید ( adverb ) : uproariously

بپرس