uproar

/ˈəˌprɔːr//ˈʌprɔː/

معنی: غوغا، داد و بیداد، همهمه، غریو، بلوا، شورش، هنگامه
معانی دیگر: سر و صدا، خروش، جنجال، بانگ و فریاد، عربده جویی، های و هوی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a loud, confused disturbance; commotion; tumult.
مترادف: commotion, hubbub
متضاد: calm
مشابه: affray, brouhaha, clamor, din, disorder, disturbance, fracas, furor, outcry, pandemonium, racket, riot, tempest, to-do, tumult, turmoil

- When the announcement was made, there was an uproar on the floor of the stock exchange.
[ترجمه گوگل] با اعلام این خبر، غوغایی در کف بورس به پا شد
[ترجمه ترگمان] وقتی خبر صادر شد، در کف زمین غوغایی برپا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There was an uproar in the theater when the shot was fired.
[ترجمه گوگل] هنگام شلیک گلوله، غوغایی در سالن به پا شد
[ترجمه ترگمان] وقتی شلیک شد، در تئاتر غوغایی برپا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a very active debate or controversy.
مترادف: furor
مشابه: clamor, commotion, controversy, debate, fuss, hoopla, stir

- There was an uproar in the press when the scandal broke.
[ترجمه گوگل] وقتی این رسوایی به پا شد، در مطبوعات غوغایی به پا شد
[ترجمه ترگمان] در مطبوعات غوغایی برپا بود که جنجالی به پا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The firing of the teacher caused an uproar among the faculty.
[ترجمه گوگل] اخراج معلم باعث غوغا در بین اعضای هیئت علمی شد
[ترجمه ترگمان] صدای شلیک معلم باعث شد که در میان آن ها هیاهو به راه اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the recent uproar about corruption in the government
جنجال اخیر درباره ی فساد در دستگاه دولت

2. the sudden uproar of the game's viewers
غریو ناگهانی تماشاچیان مسابقه

3. The book caused an uproar in France.
[ترجمه گوگل]این کتاب در فرانسه غوغا کرد
[ترجمه ترگمان]این کتاب موجب هیاهو در فرانسه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The announcement caused uproar in the crowd.
[ترجمه گوگل]این اعلامیه باعث ایجاد غوغا در میان جمعیت شد
[ترجمه ترگمان]این خبر باعث اغتشاش در میان جمعیت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She could hear the uproar in the room.
[ترجمه گوگل]صدای غوغای اتاق را می شنید
[ترجمه ترگمان]صدای هیاهو را در اتاق می شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chieko appeared oblivious to the uproar.
[ترجمه گوگل]چیکو نسبت به این هیاهو غافل به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]Chieko از این هیاهو بی خبر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The uproar led to the establishment of bioethics committees to oversee research.
[ترجمه گوگل]این هیاهو منجر به ایجاد کمیته‌های اخلاق زیستی برای نظارت بر تحقیقات شد
[ترجمه ترگمان]این آشوب منجر به ایجاد کمیته های تخصصی زیستی برای نظارت بر تحقیقات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The article caused uproar when it was published.
[ترجمه گوگل]این مقاله هنگام انتشار سروصدا به پا کرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله باعث ایجاد جنجالی در زمان انتشار آن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was uproar over the tax increases.
[ترجمه گوگل]در مورد افزایش مالیات غوغا به پا شد
[ترجمه ترگمان]هرج و مرج بر سر افزایش مالیات ها وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was a great uproar over plans to pull down the old library.
[ترجمه گوگل]سر و صدای زیادی بر سر برنامه هایی برای تخریب کتابخانه قدیمی به پا شد
[ترجمه ترگمان]کلی نقشه کشیده بودند تا کتابخانه قدیمی را پایین بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The whole hall was in uproar after the announcement.
[ترجمه گوگل]بعد از اعلام این خبر همه سالن غوغا کرد
[ترجمه ترگمان]تمام تالار بعد از اعلام این خبر، سرو صدا راه انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The house was in an uproar, with babies crying and people shouting.
[ترجمه گوگل]خانه غوغا کرده بود، نوزادان گریه می کردند و مردم فریاد می زدند
[ترجمه ترگمان]خانه در حال هیاهو و هیاهو بود و بچه ها گریه می کردند و مردم فریاد می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The town is in uproar over the dispute.
[ترجمه گوگل]شهر به خاطر این اختلاف در آشوب است
[ترجمه ترگمان]شهر در حال هیاهو و هیاهو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Financial markets were in uproar after the crash of the rouble.
[ترجمه گوگل]بازارهای مالی پس از سقوط روبل در آشوب بودند
[ترجمه ترگمان]پس از سقوط یک روبل، بازارهای مالی در حال آشوب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Her comments provoked uproar from the audience.
[ترجمه گوگل]نظرات او باعث اعتراض حضار شد
[ترجمه ترگمان]نظرات او باعث ایجاد هیاهو از طرف حضار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غوغا (اسم)
pandemonium, fray, turmoil, affray, melee, uproar, clamor, mobile, riot, tumult, ruckus, hubbub, scuffle, mob, scrimmage, jangle, rave, peal, canaille, din, embroilment, hordes of locusts, hurly-burly, rumpus

داد و بیداد (اسم)
uproar, riot, squabble, hubbub, broil, bawl, rampage, scrimmage, wrangle, hobble, jangle, free-for-all, vociferance, vociferation

همهمه (اسم)
uproar, buzz, tumult, ruckus, hullabaloo, ruction

غریو (اسم)
uproar, cry, outcry, roar, hullabaloo

بلوا (اسم)
uproar, riot, fracas, uprising

شورش (اسم)
uproar, riot, revolution, mutation, sedition, worry, rebellion, insurgency, insurgence, insurrection, revolt, uprising

هنگامه (اسم)
uproar, tumult, scrimmage, rumpus

انگلیسی به انگلیسی

• tumult, commotion, disorder, riot, pandemonium
if there is uproar, there is a lot of shouting and noise because people are angry or upset.
you can also refer to public debate and criticism about something as uproar.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : uproar
✅️ صفت ( adjective ) : uproarious
✅️ قید ( adverb ) : uproariously
داد و هوار
نارضایتی
Let's not get in an uproar ( اصطلاح )
ببین کلاهامون دیگه داره میره تو هم!
Lot of people complain angrily
شکایت باعصبانیت بسیاری از مردم
آشوب
عربده زده

بپرس