uprising

/əˈpraɪzɪŋ//ˈʌpraɪzɪŋ/

معنی: خیز، بلوا، برخاستگی، طغیان، شورش، قیام، بر خیزش، بالا رونده
معانی دیگر: عصیان، برمخ، سربالایی، برخاست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or an instance of rebelling or rising up against authority; insurrection.
مترادف: insurrection, rebellion, revolt, rising
مشابه: coup d'�tat, insurgency, mutiny, putsch, revolution, riot, tumult

جمله های نمونه

1. a popular uprising
یک شورش همگانی

2. new lands were uprising and high mountains were coming into existence
سرزمین های جدید مرتفع می شدند و کوه های بلند به وجود می آمدند.

3. the workers' strike and uprising had been choreographed beforehand
اعتصاب و بلوای کارگران از قبل طرح ریزی شده بود.

4. to put down an uprising
شورش را فرونشاندن

5. those street skirmishes were a prelude to the general uprising
آن جنگ های خیابانی مقدمه ی شورش همگانی بود.

6. A pro - democracy uprising was brutally suppressed.
[ترجمه گوگل]یک قیام طرفدار دموکراسی به طرز وحشیانه ای سرکوب شد
[ترجمه ترگمان]قیام طرفدار دموکراسی به طور وحشیانه سرکوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Hungarian uprising in 1956 was suppressed by the Soviet Union.
[ترجمه گوگل]شورش مجارستان در سال 1956 توسط اتحاد جماهیر شوروی سرکوب شد
[ترجمه ترگمان]شورش مجارستان در سال ۱۹۵۶ توسط اتحاد جماهیر شوروی سرکوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The uprising was put down with the utmost ferocity.
[ترجمه گوگل]قیام با نهایت قساوت سرکوب شد
[ترجمه ترگمان]عصیان با نهایت درندگی به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The uprising was put down by the police and the army.
[ترجمه گوگل]قیام توسط پلیس و ارتش سرکوب شد
[ترجمه ترگمان]این قیام توسط پلیس و ارتش سرکوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The group, which began its uprising in February 199 has links with other revolutionary groups.
[ترجمه گوگل]این گروه که قیام خود را در بهمن 1377 آغاز کرد با سایر گروه های انقلابی ارتباط دارد
[ترجمه ترگمان]این گروه که قیام خود را در ماه فوریه آغاز کرد، با دیگر گروه های انقلابی ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To my father, this uprising of the country was the very elixir of life.
[ترجمه گوگل]برای پدرم این قیام مملکت همان اکسیر زندگی بود
[ترجمه ترگمان]برای پدرم، این عصیان کشور، اکسیر حیات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The new leader put down the uprising by dispatching government troops to the area.
[ترجمه گوگل]رهبر جدید با اعزام نیروهای دولتی به منطقه، قیام را سرکوب کرد
[ترجمه ترگمان]رهبر جدید با اعزام نیروهای دولتی به این منطقه شورش را سرکوب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is as relevant to the present uprising as it was to the last 53 years of conflict.
[ترجمه گوگل]این به همان اندازه که مربوط به قیام کنونی است، مربوط به 53 سال جنگ اخیر است
[ترجمه ترگمان]این به همان اندازه مربوط به قیام کنونی است همانگونه که در ۵۳ سال گذشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The immediate sequel was an armed uprising in several cities, headed by Moscow.
[ترجمه گوگل]عاقبت فوری یک قیام مسلحانه در چندین شهر به رهبری مسکو بود
[ترجمه ترگمان]دنباله فوری یک قیام مسلحانه در چندین شهر به رهبری مسکو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیز (اسم)
bound, rush, rising, wave, billow, edema, jump, leap, dropsy, swelling, tumor, lunge, stud, uprising, water wave

بلوا (اسم)
uproar, riot, fracas, uprising

برخاستگی (اسم)
lift, rising, upheaval, uprising, getting up

طغیان (اسم)
outbreak, riot, sedition, rebellion, outburst, insurgency, insurgence, insurrection, revolt, overflow, uprising, high water, rage of the sea, rout

شورش (اسم)
uproar, riot, revolution, mutation, sedition, worry, rebellion, insurgency, insurgence, insurrection, revolt, uprising

قیام (اسم)
rise, insurgency, insurgence, insurrection, uprising, resurrection

بر خیزش (اسم)
insurrection, uprising

بالا رونده (صفت)
rising, ascendant, ascending, ascendent, climbing, ascensive, exhalant, exhalent, uprising

انگلیسی به انگلیسی

• rebellion, revolt, revolution, riot, mutiny
when there is an uprising, a group of people start fighting against the people who are in power in their country.

پیشنهاد کاربران

شورش. ناآرامی
مثال:
In 2001, the uprising escalated into an armed conflict.
در سال ۲۰۰۱ شورش و ناآرامی به یک درگیری مسلحانه بالا گرفت.
ناآرامی ، شورش ، قیام
آشوب، شورش، خیزش، قیام
1. شورش یا شورش
2. عمل قیام کردن
3. صعود یا حرکت
Uprising = قیام = Insurrection = Rebellion
noun
[count] : a usually violent effort by many people to change the government or leader of a country : rebellion
◀️ an armed uprising
◀️ The government quickly put down the uprising
...
[مشاهده متن کامل]

قیام معمولاً یک حرکت مردمی است که به صورت امتناع کردن از انجام دستورهای یک مقام مستقر، مقاومت در برابر او و با هدف نفی حاکمیت یا در اعتراض به موضوعی خاص انجام می پذیرد. قیام می تواند ناشی از احساس خشم و عدم پذیرش اوضاع باشد و سپس با امتناع از تسلیم یا اطاعت از مقام مسئول این وضعیت آشکار شود. همچنین ممکن است فردی یا جمعی، صلح آمیز ( نافرمانی مدنی، مقاومت مدنی و مقاومت غیر خشونت آمیز ) یا خشونت آمیز ( تروریسم، خرابکاری و جنگ چریکی ) باشد.
Refusal of obedience or order
Rebellion, uprising, or insurrection is a refusal of obedience or order. It refers to the open resistance against the orders of an established authority.
A rebellion originates from a sentiment of indignation and disapproval of a situation and then manifests itself by the refusal to submit or to obey the authority responsible for this situation. [citation needed] Rebellion can be individual or collective, peaceful ( civil disobedience, civil resistance, and nonviolent resistance ) or violent ( terrorism, sabotage and guerrilla warfare )
In political terms, rebellion and revolt are often distinguished by their different aims. While rebellion generally seeks to evade and/or gain concessions from an oppressive power, a revolt seeks to overthrow and destroy that power, as well as its accompanying laws. The goal of rebellion is resistance while a revolt seeks a revolution. As power shifts relative to the external adversary, or power shifts within a mixed coalition, or positions harden or soften on either side, an insurrection may seesaw between the two forms.

uprising ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: قیام
تعریف: اقدام جمعی غالباً مسلحانۀ مردم علیه قدرت حاکم
خیزش

بپرس