uprightness

جمله های نمونه

1. My grandfather was venerable for his age, his uprightness, and sagacity.
[ترجمه گوگل]پدربزرگم به خاطر سن و سال، درستکاری و خردمندی اش قابل احترام بود
[ترجمه ترگمان]پدربزرگم برای سن و سال او محترم و uprightness بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Somebody said,'shen Cheng is a man of absolute uprightness. "
[ترجمه گوگل]یکی گفت، شن چنگ مردی است که کاملاً درستکار است "
[ترجمه ترگمان]یکی می گفت: \" چنگ چنگ مردی با حقیقت مطلق است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. May integrity and uprightness protect me, because my hope is in you.
[ترجمه گوگل]باشد که صداقت و درستی مرا حفظ کند، زیرا امید من به توست
[ترجمه ترگمان]شرافت و درستکاری ماه مه از من محافظت می کنند، چون امید من به تو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Let integrity and uprightness distinguish all thine acts.
[ترجمه گوگل]بگذارید صداقت و درستی همه اعمال شما را متمایز کند
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید انسجام و درستی تمام اعمال خود را تمیز کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The gardener used a stake to support the uprightness of the fragile plant.
[ترجمه گوگل]باغبان از چوبی برای حمایت از ایستادن گیاه شکننده استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]باغبان از یک سهم برای حمایت از درستکاری گیاه آسیب پذیر استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Let integrity and uprightness preserve me; for I wait on thee.
[ترجمه گوگل]بگذار صداقت و درستی مرا حفظ کند زیرا من منتظر تو هستم
[ترجمه ترگمان]اجازه بده صداقت و درستکاری من را حفظ کند، چون من منتظر تو هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I shall give thanks to You with uprightness of heart, When I learn Your righteous judgments.
[ترجمه گوگل]وقتی احکام عادلانه تو را بیاموزم، تو را با راستی دل سپاس خواهم گفت
[ترجمه ترگمان]من از صمیم قلب از تو تشکر خواهم کرد وقتی که داوری درست شما را یاد می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To be more uprightness or evil and reveal the personality and fate of a character.
[ترجمه گوگل]درستکاری یا شرورتر بودن و نشان دادن شخصیت و سرنوشت یک شخصیت
[ترجمه ترگمان]برای بهتر بودن یا بد بودن و آشکار کردن شخصیت و سرنوشت یک شخصیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Shuttle switch of Full - rotation and uprightness used.
[ترجمه گوگل]سوئیچ شاتل از چرخش کامل و قائم استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]سوئیچ شاتل از چرخش کامل و راستی استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. KJV Let integrity and uprightness preserve me; for I wait on thee.
[ترجمه گوگل]KJV بگذار صداقت و راستگویی مرا حفظ کند زیرا من منتظر تو هستم
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید صداقت و درستکاری من را حفظ کند، چون من منتظر تو هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The true patriot desires righteousness and uprightness for one's own land.
[ترجمه گوگل]میهن پرست واقعی برای سرزمین خود عدالت و درستی می خواهد
[ترجمه ترگمان]یک میهن پرست واقعی به خوبی و درستکاری برای سرزمین خودش آرزو دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My words are from the uprightness of my heart, And my lips speak knowledge sincerely.
[ترجمه گوگل]سخنان من از راستی دل من است و لبهایم معرفت را خالصانه می گوید
[ترجمه ترگمان]کلمات من به درستی و درستی قلب من هستند و لب های من با صداقت حرف می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I will praise thee with uprightness of heart, when I shall have learned thy righteous judgments.
[ترجمه گوگل]وقتی احکام عادلانه تو را آموختم، تو را به راستی دل ستایش خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]من از صمیم قلب از تو تمجید خواهم کرد وقتی که داوری درست تو را یاد خواهم گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What makes the family happiest is when a member behaves with absolute morality-play uprightness, coupled with altruism if possible.
[ترجمه گوگل]آنچه خانواده را بیشتر خوشحال می کند این است که یکی از اعضا با اخلاق مطلق رفتار می کند - درست بازی کردن، در صورت امکان با نوع دوستی همراه است
[ترجمه ترگمان]چیزی که باعث می شود خانواده شادترین زمانی باشد که یک عضو با یک درستکاری مطلق رفتار کند - با صداقت بازی کند، همراه با نوع دوستی، اگر امکان پذیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state of being upright; erectness; honesty, integrity

پیشنهاد کاربران

بپرس