uprear


معنی: بلند شدن، نصب کردن
معانی دیگر: بالا بردن، افراشتن، بلند کردن، برپا کردن، ساختن، ارج گذاشتن، گرامی داشتن، معزز کردن، پرورش دادن، بارآوردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: uprears, uprearing, upreared
(1) تعریف: to lift or raise.

(2) تعریف: to erect or put up (a building, monument, or the like).
مشابه: erect

جمله های نمونه

1. The stallion upreared on its hind legs.
[ترجمه گوگل]اسب نر روی پاهای عقب خود بلند شد
[ترجمه ترگمان]نریان on روی پاهای عقبی اش نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The horse upreared its head.
[ترجمه گوگل]اسب سرش را بلند کرد
[ترجمه ترگمان]اسب سرش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The driver hastens next handlebar grandpa uprear, apologize again and again.
[ترجمه گوگل]راننده عجله می کند تا فرمان بعدی را بابابزرگ بالا بیاورد، بارها و بارها عذرخواهی کنید
[ترجمه ترگمان]راننده بعدی دو دسته بزرگ را تسریع کرد، دوباره معذرت خواست و دوباره معذرت خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Uprear outstanding poverty of an oasis Peng is dreariness.
[ترجمه گوگل]فقر برجسته یک واحه پنگ کسالت است
[ترجمه ترگمان]فقر برجسته یک واحه پریشان کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Merchant person at once uprear he, ask ill?
[ترجمه گوگل]شخص بازرگان در یک لحظه او را بلند کرد، بپرسید بیمار است؟
[ترجمه ترگمان]تاجر تاجر، فورا از او پرسید: مریض می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The typical examples are adding the human race attack weapon on Uprear In Heaven mission, and NPC nonsensical scene.
[ترجمه گوگل]نمونه های معمولی اضافه کردن سلاح حمله نژاد بشر به ماموریت Uprear In Heaven و صحنه مزخرف NPC است
[ترجمه ترگمان]مثال های معمول در حال افزودن سلاح به سلاح بر روی Uprear در ماموریت خداوند و کنگره ملی کنگره ملی خلق ملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بلند شدن (فعل)
rise, arise, get up, levitate, ascend, mount, upheave, louden, uprear

نصب کردن (فعل)
fix, stick, set, mount, erect, pitch, install, instal, set up, fay, uprear

انگلیسی به انگلیسی

• lift up, raise up; be raised

پیشنهاد کاربران

بالا بردن، افراشتن، بلند کردن، برپا کردن، ساختن، ارج گذاشتن، گرامی داشتن

بپرس