upraised

جمله های نمونه

1. He upraised his hands in prayer.
[ترجمه گوگل]دستانش را به نشانه دعا بالا آورد
[ترجمه ترگمان]دستش را بلند کرد و دعا خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She strode towards them, her fist upraised.
[ترجمه گوگل]او در حالی که مشتش را بلند کرده بود به سمت آنها رفت
[ترجمه ترگمان]با گام های بلند به طرف آن ها رفت و مشتش را بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She strode towards them, her fist upraised - but just before she pounded on it, she hesitated.
[ترجمه گوگل]او در حالی که مشتش را بلند کرده بود به سمت آنها رفت - اما درست قبل از اینکه روی آن بکوبد، تردید کرد
[ترجمه ترگمان]با گام های بلند به طرف آن ها رفت، مشتش را بالا برد - اما درست قبل از انکه به آن ضربه بزند، مردد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She held a torch in her upraised hand.
[ترجمه گوگل]او مشعلی را در دست برافراشته‌اش گرفته بود
[ترجمه ترگمان]او مشعل را در دستش نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Willie leaned his head back on his upraised hands.
[ترجمه گوگل]ویلی سرش را به پشت به دست های بلندش تکیه داد
[ترجمه ترگمان]و یلی سرش را بلند کرد و سرش را بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Young Andrew's belly shows between upraised jumper and trousers.
[ترجمه گوگل]شکم اندرو جوان بین جامپر و شلوار برافراشته خودنمایی می کند
[ترجمه ترگمان]شکم شاهزاده جوان بین upraised و شلوارش را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A dark, thin figure leaped out, stick upraised, aiming at Claudel's head.
[ترجمه گوگل]چهره ای تیره و لاغر به بیرون پرید، چوبی که برافراشته بود و به سمت سر کلودل نشانه رفت
[ترجمه ترگمان]شبح تیره و باریکی بیرون جست و به بالای سرش ضربه زد و سرش را به نشانه تایید تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The wicked are denied their light, and their upraised arm is broken.
[ترجمه گوگل]ستمکاران از نور خود محروم می شوند و بازوی برافراشته آنها شکسته می شود
[ترجمه ترگمان]شریر نور خود را منکر می شوند و دست upraised شکسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wicked light, and their upraised arm is broken.
[ترجمه گوگل]ستمکاران نور می دهند و بازوی بلندشان شکسته است
[ترجمه ترگمان]نور شرور و بازوی بلند شان شکسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The upraised hammer dropped from his hands.
[ترجمه گوگل]چکش برافراشته از دستانش افتاد
[ترجمه ترگمان]چکشی که بلند شده بود از دستش افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The suspects lined up with arms upraised.
[ترجمه گوگل]مظنونان با دستان بلند به صف ایستادند
[ترجمه ترگمان]این مظنونان در حالی که دستشان را بالا برده بودند، در صف ایستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He shield his face from blows with a upraised arm.
[ترجمه گوگل]او با دستی که برافراشته است، صورتش را در برابر ضربات محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]صورتش را با یک بازوی بلند بالا نگه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He shielded his eyes against the dust with an upraised arm.
[ترجمه گوگل]با دستی برافراشته چشمانش را در برابر گرد و غبار محافظت کرد
[ترجمه ترگمان]او چشمانش را روی گرد و غبار گرفته بود و دستش را بالا نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A soldier stood on the centre line of the road, his arm upraised.
[ترجمه گوگل]سربازی در خط وسط جاده ایستاده بود و دستش را بالا آورده بود
[ترجمه ترگمان]سربازی در وسط جاده ایستاده بود و دستش را بلند کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Shielding his eyes against the dust and heat with an upraised arm, he limped back to the corner and peered round.
[ترجمه گوگل]چشمانش را در برابر گرد و غبار و گرما با بازویی برافراشته محافظت کرد، لنگان به گوشه برگشت و به اطراف نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با سر بلند به گرد و خاک و گرما نگاه کرد و لنگ لنگان به گوشه اتاق رفت و به اطراف نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if your hand or arm is upraised, you are holding it up in the air.

پیشنهاد کاربران

بپرس