uppish

/ˈʌpɪʃ//ˈʌpɪʃ/

معنی: مغرور، باد در خیشوم انداز
معانی دیگر: (انگلیسی - عامیانه) رجوع شود به: uppity، فوقانی

جمله های نمونه

1. Don't get uppish with me, young lady!
[ترجمه گوگل]با من ناراحت نشو، خانم جوان!
[ترجمه ترگمان]این حرف را با من نزن، خانم جوان!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You are too uppish to me.
[ترجمه گوگل]تو نسبت به من بیش از حد دلخور هستی
[ترجمه ترگمان]شما بیش از حد به من تعلق دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Girls in the world always think they are uppish princesses, except those few who are the ugliest and the cleverest.
[ترجمه گوگل]دختران دنیا همیشه فکر می کنند شاهزاده خانم های خوش اخلاقی هستند، به جز آن تعداد معدودی که زشت ترین و باهوش ترین هستند
[ترجمه ترگمان]دخترها در دنیا همیشه فکر می کنند they هستند، به جز آن هایی که the و باهوش تر از بقیه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't be too uppish about it!
[ترجمه گوگل]در مورد آن زیاد دلخور نباش!
[ترجمه ترگمان]در این مورد زیاد حرف نزن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is an uppish young man.
[ترجمه گوگل]او مرد جوانی است
[ترجمه ترگمان]این مرد جوان uppish است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One should always keep a simple heart, don't be uppish or self-abased.
[ترجمه گوگل]آدم باید همیشه یک دل ساده داشته باشد، خجالتی و خودبین نباشد
[ترجمه ترگمان]باید همیشه یک قلب ساده داشته باشید، uppish و یا خود را خفیف نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All Chinese are proud, all all people of Chinese descent are uppish!
[ترجمه گوگل]همه چینی‌ها افتخار می‌کنند، همه مردم چینی تبار خوش‌بین هستند!
[ترجمه ترگمان]همه مردم چین افتخار می کنند، همه مردم چین uppish هستند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مغرور (صفت)
presumptuous, swollen, arrogant, proud, haughty, swanky, snobbish, imperious, prideful, overbearing, assumptive, assured, bigheaded, swank, swelling, sniffy, high-hat, high-minded, hoity-toity, overweening, snippy, snotty, stuck-up, swashing, swollen-headed, toffee-nosed, uppish

باد در خیشوم انداز (صفت)
uppish

انگلیسی به انگلیسی

• conceited, proud, arrogant, snobbish, haughty
uppish means the same as uppity; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

Uppish /ˈʌpɪʃ/ ( adj - Brit, informal ) – meaning: snobbish, arrogant, or presumptuous.
پر افاده؛ خودخواه؛ از دماغ فیل افتاده؛ پر ادعا؛ خود پسند؛ متکبر؛ گَنده دماغ؛ صاحب نخوت؛ صاحب عُجب؛ خود بزرگ بین
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
She sensed that her accent made her sound uppish.
او احساس کرد که لهجه اش باعث می شود پر افاده بنظر برسد.
Example 2: 👇
He is an uppish young man.
او مردِ جوانِ خود پسندی است.
Example 3: 👇
One should always keep a simple heart, don't be uppish or self - abased.
آدم باید همیشه یک دل ساده داشته باشد، نه زیاد فروتن باش و نه پر ادعا و متکبر.
❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
Upishly ( adv ) meaning: in a snobbish manner.
متکبرانه؛ مغرورانه؛ خودخواهانه؛ خود پسندانه
Example 1: 👇
Therefore, the four hobbits uppishly disregard the rule by climbing the gate and entering the Shire after sundown.
بنابراین، چهار هابیت ( آدم کوتوله ) با بالا رفتن از دروازه و ورود به شایر پس از غروب خورشید به طرز خودپسندانه ای قانون را نادیده می گیرند.
Example 2: 👇
Rosie ( to the Covey ) : It seems a highly ridiculous thing to hear a thing that’s only an inch or two away from a kid, swingin’ heavy words about he doesn’t know th’ meanin’ of, an’ uppishly thryin’ to down a man like Misther Fluther here, that’s well flavored in th’ knowledge of th’ world he’s livin’ in.
THE COVEY ( savagely to Rosie ) : Nobody’s askin’ you to be buttin’ in ( to introduce especially in a conversation ) with your prate … I have you well taped, my lassie … Just you keep your opinions for your own place … It’ll be a long time before th’ Covey takes any instructions or reprimandin’ from a prostitute!
* The Plough and the Stars - a play by Se�n O’Casey
رزی ( به کاوی ) : شنیدن چیزی که به ظاهر فرق چندانی با صحبتهای یک بچه ندارد ولی در عمل از کلمات سنگینی استفاده می شود که آن بچه آنها را نمی فهمد، یا به طرز وحشتناکی او را می ترساند، چیز بسیار مضحکی به نظر می رسد. این حرف ها چیزی نیست مگر تلاش برای پایین کشیدنِ مردی مثل مستر فلوترکه از دنیایی که در آن زندگی می کند، دانش بالایی دارد.
‏کاوی ( تهاجمی به رزی ) : هیچ کس از شما نمی خواهد که با پُر چانگیِ خود به این مکالمه ورود کنید . . . من به خوبی از شما شناخت دارم، خانم . . . نظرهایت را برای خود نگه دار . . . "مدت زیادی طول خواهد کشید تا کاوی از یک فاحشه بایدها و نبایدها را یاد گرفته و یا سرزنشی را دریافت کند!
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #گاو آهن و ستاره ها، # اثر شان اُکِیسی

uppish
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/uppish

بپرس