[ترجمه گوگل]ممکن است مدتی طول بکشد تا این آپلود شود [ترجمه ترگمان]ممکنه یه مدتی طول بکشه تا این اطلاعات رو آپلود کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I want to upload data to the computer network storage from my office computer.
[ترجمه گوگل]من میخواهم دادهها را از رایانه اداری خود در فضای ذخیرهسازی شبکه رایانه آپلود کنم [ترجمه ترگمان]من می خواهم داده ها را به ذخیره سازی شبکه کامپیوتر از کامپیوتر دفترم آپلود کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You can not upload recommendations, but crop inputs can be recorded straight into the unit in the field.
[ترجمه گوگل]نمیتوانید توصیهها را آپلود کنید، اما ورودیهای برش را میتوان مستقیماً در واحد در میدان ثبت کرد [ترجمه ترگمان]شما نمی توانید توصیه ها را آپلود کنید، اما ورودی های محصول می تواند مستقیما به واحد در زمین ثبت شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You can upload through your Web browser but it's simpler with a dedicated program.
[ترجمه گوگل]می توانید از طریق مرورگر وب خود آپلود کنید اما با یک برنامه اختصاصی ساده تر است [ترجمه ترگمان]شما می توانید از طریق مرورگر وب خود آپلود کنید، اما با یک برنامه اختصاصی ساده تر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The editor could then instruct staff to upload them for approval.
[ترجمه گوگل]سپس ویرایشگر می تواند به کارکنان دستور دهد تا آنها را برای تأیید آپلود کنند [ترجمه ترگمان]سپس ویرایشگر می تواند به کارکنان آموزش دهد تا آن ها را برای تایید آپلود کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A special type of DSL line where the upload speed is different from the download speed.
[ترجمه گوگل]نوع خاصی از خط DSL که در آن سرعت آپلود با سرعت دانلود متفاوت است [ترجمه ترگمان]نوع خاصی از خط DSL که در آن سرعت بارگذاری متفاوت از سرعت دانلود است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Well, here we upload some pictures from Kirgizstan, hope you enjoy it.
[ترجمه گوگل]خوب، در اینجا چند عکس از قرقیزستان آپلود می کنیم، امیدوارم از آن لذت ببرید [ترجمه ترگمان]خب، اینجا چندتا عکس از \"Kirgizstan\" آپلود می کنیم امیدوارم ازش لذت ببری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Upload your new error documents into your new folder.
[ترجمه گوگل]اسناد خطای جدید خود را در پوشه جدید خود آپلود کنید [ترجمه ترگمان]اسناد خطای جدید خود را در پوشه جدید خود بارگذاری کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Besides prevent an user to upload insalubrious picture, they make sure the user uses real full name to register even.
[ترجمه گوگل]علاوه بر جلوگیری از آپلود تصویر ناسالم توسط کاربر، آنها مطمئن می شوند که کاربر از نام کامل واقعی برای ثبت نام استفاده می کند [ترجمه ترگمان]علاوه بر جلوگیری از بارگذاری یک کاربر برای بارگذاری تصویر insalubrious، آن ها اطمینان حاصل می کنند که کاربر از نام کامل واقعی برای ثبت نام استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This is very useful because it lets you upload a number of files/scripts in your instance at an early stage of the instance boot.
[ترجمه گوگل]این بسیار مفید است زیرا به شما امکان می دهد تعدادی فایل/اسکریپت را در نمونه خود در مراحل اولیه بوت نمونه آپلود کنید [ترجمه ترگمان]این بسیار مفید است زیرا به شما این امکان را می دهد که تعدادی فایل \/ scripts را در نمونه خود در اولین مرحله راه اندازی آپلود کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The -T option tells curl to upload the named file(s) to the given URL.
[ترجمه گوگل]گزینه -T به curl می گوید که فایل(های) نامگذاری شده را در URL داده شده آپلود کند [ترجمه ترگمان]گزینه T - T به curl برای بارگذاری پرونده نام برده (های)به نشانی اینترنتی داده شده (URL)می پردازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Users upload a file containing the data, pick a chart type, and the data is plotted onto the chart; the entire process takes minutes.
[ترجمه گوگل]کاربران یک فایل حاوی داده ها را آپلود می کنند، یک نوع نمودار را انتخاب می کنند و داده ها بر روی نمودار رسم می شوند کل فرآیند چند دقیقه طول می کشد [ترجمه ترگمان]کاربران یک فایل حاوی اطلاعات را آپلود می کنند، یک نوع چارت را انتخاب می کنند، و داده ها بر روی نمودار ترسیم شده اند؛ کل فرآیند چند دقیقه طول می کشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You hope to upload the new photos as soon as possible.
[ترجمه گوگل]امیدوارم هر چه زودتر عکس های جدید را آپلود کنید [ترجمه ترگمان]شما امیدوار هستید که این عکس های جدید را هر چه زودتر آپلود کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Upload your MP 3 file in the same way as above.
[ترجمه مهدی مشهدی کاظمی] فایل ( پرونده ) MP3 ( صدا و صوت ) خود را به همان روش بالا بارگذاری کنید
|
[ترجمه گوگل]فایل MP 3 خود را به همان روش بالا آپلود کنید [ترجمه ترگمان]بارگذاری ۳ فایل نماینده تان به همان روش بالا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Click the project name to view and upload documents to that project.
[ترجمه گوگل]برای مشاهده و آپلود اسناد در آن پروژه، روی نام پروژه کلیک کنید [ترجمه ترگمان]برای مشاهده و آپلود اسناد به این پروژه روی نام پروژه کلیک کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[کامپیوتر] انتقال یک فایل از یک کامپیوتر کوچک یا کامپیوتر راه دور به کمپیوتر مرکزی . نگاه کنید به ftp , xmodem ., kermit بر خلاف download . - انتقال بک کپی از برنامه ؛ انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور ؛ ارسال فایل
انگلیسی به انگلیسی
• (computers) process of uploading, process of sending a file by data communications to another computer, process of transferring a file by data communications (computers) send a file by data communications to another computer, transfer data, transmit
پیشنهاد کاربران
گذاشتن اطلاعات از روی کامپیوتر خود بر روی کامپیوتر دیگر یا روی اینترنت. بارگزاری کردن. آپلود کردن مثال: It might take a while for this to upload. ممکن است بارگزاری کردن این کمی طول بکشد.
To copy a file from your own computer onto the Internet
1 - گذاشتن اطلاعات بر روی اینترنت
بارگزاریدن. بارگزاشتن.
قراردادن فیلم و یا عکس برروی سیستم دیگر
بار گزاری
انتقال دادن اطلاعات - بارگذاری اطلاعات - بارگذاری - انتقال اطلاعات از سیستم به سیستم دیگر - فراگذاری