upload

/ˌʌpˈloʊd//ˌʌpˈləʊd/

گذاشتن اطلاعات از روی کامپیوتر خود بر روی کامپیوتر دیگر

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: uploads, uploading, uploaded
• : تعریف: to transfer (data, files, or programs) from one's own computer to another, often larger, computer or a network.
اسم ( noun )
• : تعریف: the act or process of uploading.

جمله های نمونه

1. It might take a while for this to upload.
[ترجمه رهام] آپلود ممکن اسن کمی طول بکشد
|
[ترجمه محسن] دریافت کردن
|
[ترجمه گوگل]ممکن است مدتی طول بکشد تا این آپلود شود
[ترجمه ترگمان]ممکنه یه مدتی طول بکشه تا این اطلاعات رو آپلود کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I want to upload data to the computer network storage from my office computer.
[ترجمه گوگل]من می‌خواهم داده‌ها را از رایانه اداری خود در فضای ذخیره‌سازی شبکه رایانه آپلود کنم
[ترجمه ترگمان]من می خواهم داده ها را به ذخیره سازی شبکه کامپیوتر از کامپیوتر دفترم آپلود کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You can not upload recommendations, but crop inputs can be recorded straight into the unit in the field.
[ترجمه گوگل]نمی‌توانید توصیه‌ها را آپلود کنید، اما ورودی‌های برش را می‌توان مستقیماً در واحد در میدان ثبت کرد
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید توصیه ها را آپلود کنید، اما ورودی های محصول می تواند مستقیما به واحد در زمین ثبت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can upload through your Web browser but it's simpler with a dedicated program.
[ترجمه گوگل]می توانید از طریق مرورگر وب خود آپلود کنید اما با یک برنامه اختصاصی ساده تر است
[ترجمه ترگمان]شما می توانید از طریق مرورگر وب خود آپلود کنید، اما با یک برنامه اختصاصی ساده تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The editor could then instruct staff to upload them for approval.
[ترجمه گوگل]سپس ویرایشگر می تواند به کارکنان دستور دهد تا آنها را برای تأیید آپلود کنند
[ترجمه ترگمان]سپس ویرایشگر می تواند به کارکنان آموزش دهد تا آن ها را برای تایید آپلود کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A special type of DSL line where the upload speed is different from the download speed.
[ترجمه گوگل]نوع خاصی از خط DSL که در آن سرعت آپلود با سرعت دانلود متفاوت است
[ترجمه ترگمان]نوع خاصی از خط DSL که در آن سرعت بارگذاری متفاوت از سرعت دانلود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Well, here we upload some pictures from Kirgizstan, hope you enjoy it.
[ترجمه گوگل]خوب، در اینجا چند عکس از قرقیزستان آپلود می کنیم، امیدوارم از آن لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]خب، اینجا چندتا عکس از \"Kirgizstan\" آپلود می کنیم امیدوارم ازش لذت ببری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Upload your new error documents into your new folder.
[ترجمه گوگل]اسناد خطای جدید خود را در پوشه جدید خود آپلود کنید
[ترجمه ترگمان]اسناد خطای جدید خود را در پوشه جدید خود بارگذاری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Besides prevent an user to upload insalubrious picture, they make sure the user uses real full name to register even.
[ترجمه گوگل]علاوه بر جلوگیری از آپلود تصویر ناسالم توسط کاربر، آنها مطمئن می شوند که کاربر از نام کامل واقعی برای ثبت نام استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر جلوگیری از بارگذاری یک کاربر برای بارگذاری تصویر insalubrious، آن ها اطمینان حاصل می کنند که کاربر از نام کامل واقعی برای ثبت نام استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is very useful because it lets you upload a number of files/scripts in your instance at an early stage of the instance boot.
[ترجمه گوگل]این بسیار مفید است زیرا به شما امکان می دهد تعدادی فایل/اسکریپت را در نمونه خود در مراحل اولیه بوت نمونه آپلود کنید
[ترجمه ترگمان]این بسیار مفید است زیرا به شما این امکان را می دهد که تعدادی فایل \/ scripts را در نمونه خود در اولین مرحله راه اندازی آپلود کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The -T option tells curl to upload the named file(s) to the given URL.
[ترجمه گوگل]گزینه -T به curl می گوید که فایل(های) نامگذاری شده را در URL داده شده آپلود کند
[ترجمه ترگمان]گزینه T - T به curl برای بارگذاری پرونده نام برده (های)به نشانی اینترنتی داده شده (URL)می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Users upload a file containing the data, pick a chart type, and the data is plotted onto the chart; the entire process takes minutes.
[ترجمه گوگل]کاربران یک فایل حاوی داده ها را آپلود می کنند، یک نوع نمودار را انتخاب می کنند و داده ها بر روی نمودار رسم می شوند کل فرآیند چند دقیقه طول می کشد
[ترجمه ترگمان]کاربران یک فایل حاوی اطلاعات را آپلود می کنند، یک نوع چارت را انتخاب می کنند، و داده ها بر روی نمودار ترسیم شده اند؛ کل فرآیند چند دقیقه طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You hope to upload the new photos as soon as possible.
[ترجمه گوگل]امیدوارم هر چه زودتر عکس های جدید را آپلود کنید
[ترجمه ترگمان]شما امیدوار هستید که این عکس های جدید را هر چه زودتر آپلود کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Upload your MP 3 file in the same way as above.
[ترجمه مهدی مشهدی کاظمی] فایل ( پرونده ) MP3 ( صدا و صوت ) خود را به همان روش بالا بارگذاری کنید
|
[ترجمه گوگل]فایل MP 3 خود را به همان روش بالا آپلود کنید
[ترجمه ترگمان]بارگذاری ۳ فایل نماینده تان به همان روش بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Click the project name to view and upload documents to that project.
[ترجمه گوگل]برای مشاهده و آپلود اسناد در آن پروژه، روی نام پروژه کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]برای مشاهده و آپلود اسناد به این پروژه روی نام پروژه کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] انتقال یک فایل از یک کامپیوتر کوچک یا کامپیوتر راه دور به کمپیوتر مرکزی . نگاه کنید به ftp , xmodem ., kermit بر خلاف download . - انتقال بک کپی از برنامه ؛ انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور ؛ ارسال فایل

انگلیسی به انگلیسی

• (computers) process of uploading, process of sending a file by data communications to another computer, process of transferring a file by data communications
(computers) send a file by data communications to another computer, transfer data, transmit

پیشنهاد کاربران

گذاشتن اطلاعات از روی کامپیوتر خود بر روی کامپیوتر دیگر یا روی اینترنت. بارگزاری کردن. آپلود کردن
مثال:
It might take a while for this to upload.
ممکن است بارگزاری کردن این کمی طول بکشد.
To copy a file from your own computer onto the Internet
1 - گذاشتن اطلاعات بر روی اینترنت
بارگزاریدن.
بارگزاشتن.
قراردادن فیلم و یا عکس برروی سیستم دیگر
بار گزاری
انتقال دادن اطلاعات - بارگذاری اطلاعات - بارگذاری - انتقال اطلاعات از سیستم به سیستم دیگر - فراگذاری

اپلود
ارسال کردن به برنامه بیرونی یا خارجی
بارگذاری
بازکردن فیلم هایی که نمی شود ان را دانلود کرد

قرار دادن
بارگذاری، فراگذاری
بارگذارى اطلاعات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس