1. The whole plateau comprises one vast upland plain.
[ترجمه گوگل]کل فلات شامل یک دشت مرتفع وسیع است
[ترجمه ترگمان]سراسر فلات از یک دشت مرتفع کوهستانی تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They move with their flocks to upland pastures.
[ترجمه گوگل]آنها با گله های خود به مراتع مرتفع می روند
[ترجمه ترگمان]ان ها با گله های خود به چراگاه های مرتفع حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It's important that these upland farms continue to survive.
[ترجمه گوگل]این مهم است که این مزارع مرتفع به حیات خود ادامه دهند
[ترجمه ترگمان]مهم است که این مزارع کوهستانی به بقا ادامه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They remain as isolated upland masses.
[ترجمه گوگل]آنها به عنوان توده های مرتفع منزوی باقی می مانند
[ترجمه ترگمان]آن ها به عنوان توده های کوهستانی منزوی باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This caused deep erosion in upland areas and has left widespread superficial deposits.
[ترجمه گوگل]این امر باعث فرسایش عمیق در نواحی مرتفع شده و رسوبات سطحی گسترده ای را بر جای گذاشته است
[ترجمه ترگمان]این امر موجب فرسایش شدید در نواحی مرتفع شد و رسوبات سطحی گسترده ای را برجای گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. These were in contrast to upland permanent pasture, where arable farming could only be undertaken infrequently, in special circumstances.
[ترجمه گوگل]اینها بر خلاف مراتع دائمی مرتفع بودند، جایی که کشاورزی زراعی فقط در شرایط خاص به ندرت انجام می شد
[ترجمه ترگمان]این ها در مقایسه با چراگاه دائم مرتفع بودند که در آن، در شرایط خاص، کشت زمین های زراعی تنها به ندرت انجام می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. On many upland streams a large boulder will often be the chosen perching spot of the dipper.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از نهرهای مرتفع، یک تخته سنگ بزرگ اغلب نقطه انتخابی برای نشستن دب خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از دره های مرتفع، یک تخته سنگ بزرگ تشکیل شده که قسمت کوچکی از آن را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In the upland region an old-established pastoral economy and the local industry that supported it was in sharp decline.
[ترجمه گوگل]در منطقه مرتفع، اقتصاد دامداری قدیمی و صنایع محلی که از آن حمایت میکردند، رو به زوال بود
[ترجمه ترگمان]در منطقه کوهستانی یک اقتصاد روستایی پایه ریزی شده بود و صنعت محلی که از آن حمایت می کرد کاهش شدیدی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Upland masses exist on either side of a central rift valley.
[ترجمه گوگل]توده های مرتفع در دو طرف یک دره شکاف مرکزی وجود دارند
[ترجمه ترگمان]توده های Upland در هر دو طرف دره شکاف مرکزی وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In some areas woodland, waste or upland pasture was cleared and developed and new settlements established.
[ترجمه گوگل]در برخی مناطق جنگل، زباله یا مراتع مرتفع پاکسازی و توسعه یافت و سکونتگاه های جدیدی ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]در برخی از مناطق جنگلی، چراگاه جنگلی یا کوهستانی پاک سازی شده و گسترش یافت و شهرک های جدید ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The whole high upland glittered with light.
[ترجمه گوگل]تمام ارتفاعات مرتفع از نور می درخشید
[ترجمه ترگمان]تمام ارتفاعات مرتفع در پرتو نور می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Beef cattle rearing and sheep predominate over large upland areas in the north, northwest and northeast.
[ترجمه گوگل]پرورش گاو گوشتی و گوسفند در مناطق مرتفع بزرگ در شمال، شمال غرب و شمال شرق غالب است
[ترجمه ترگمان]پرورش گاو و گوسفند در مناطق مرتفع شمالی، شمال غربی و شمال شرقی به وفور یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. These should consist entirely of high upland in which no agricultural or forestry activities would take place.
[ترجمه گوگل]این مناطق باید به طور کامل از ارتفاعات مرتفع تشکیل شود که در آن هیچ گونه فعالیت کشاورزی یا جنگلداری صورت نگیرد
[ترجمه ترگمان]این ها باید کاملا از upland مرتفع باشند که در آن هیچ فعالیت کشاورزی یا جنگلداری صورت نگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Clean mud could go to upland or, perhaps, ocean disposal sites.
[ترجمه گوگل]گل و لای تمیز می تواند به مناطق مرتفع یا، شاید، مکان های دفع اقیانوس برود
[ترجمه ترگمان]گل تمیز می تواند به upland و یا به مناطق دفع اقیانوس برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید