upholder

/ʌpˈhoʊldər//ʌpˈhəʊldə/

حامی، نگاه دارنده

جمله های نمونه

1. You scientists, you upholders of the social contract, gloat like other mortals when somebody makes a mistake?
[ترجمه گوگل]شما دانشمندان، شما طرفداران قرارداد اجتماعی، وقتی کسی اشتباه می کند، مانند دیگر انسان های فانی شادی می کنید؟
[ترجمه ترگمان]شما دانشمندان، شما از قرارداد اجتماعی آگاه هستید، مانند دیگر انسان های فانی که یک نفر اشتباه می کند، از این قرارداد اجتماعی لذت می برید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The upholder, rueful harbinger of death, Waits with impatience for the dying breath.
[ترجمه گوگل]نگهدارنده، منادی غم انگیز مرگ، بی صبرانه منتظر نفس در حال مرگ است
[ترجمه ترگمان]قاصد سرشار از انتظار مرگ که با بی صبری منتظر نفس مرگ می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Upholders of the scientific faith shudder at the implications of having to mix it with such irredeemably subjective and impure elements.
[ترجمه گوگل]طرفداران ایمان علمی از پیامدهای آمیختن آن با چنین عناصر ذهنی و ناپاک جبران ناپذیری می لرزند
[ترجمه ترگمان]upholders از ایمان علمی به مفاهیم اینکه باید آن را با عناصر ناپاک و ناپاک ترکیب کند، برخود لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lord, you are the upholder of my life.
[ترجمه گوگل]پروردگارا، تو پشتیبان زندگی من هستی
[ترجمه ترگمان]خدایا، تو مدافع زندگی من هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. China is in every way an upholder of peace and a facilitator of stability.
[ترجمه گوگل]چین از هر نظر حامی صلح و تسهیل کننده ثبات است
[ترجمه ترگمان]چین به هر طریق an صلح و تسهیل کننده ثبات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The King is a Buddhist and Upholder of religions.
[ترجمه گوگل]پادشاه بودایی و حامی ادیان است
[ترجمه ترگمان]پادشاه یک بودایی و upholder از ادیان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sunday columnists will already be preparing analysis pieces on how the upholder of school standards was finally assassinated by New Labour.
[ترجمه گوگل]ستون نویسان یکشنبه از قبل در حال آماده سازی قطعات تحلیلی در مورد چگونگی ترور مدافع استانداردهای مدرسه در نهایت توسط New Labour هستند
[ترجمه ترگمان]مقاله نویسان یکشنبه هم اکنون در حال آماده سازی قطعات تحلیلی درباره نحوه ترور استانداردهای مدارس در نهایت توسط حزب کارگر جدید خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So all were seen by their subjects in their role as peace-keepers, and also as upholders and definers of customary law.
[ترجمه گوگل]بنابراین، رعایای خود همه را در نقش حافظان صلح و نیز حامیان و تعریف کنندگان قوانین عرفی می دانستند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها در نقش خود به عنوان peace، و همچنین upholders و definers قانون عرفی، مورد توجه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When I saw it a little later, I thought it was a really great film, especially in that it emphasized that America was no longer an upholder of justice.
[ترجمه گوگل]وقتی کمی بعد آن را دیدم، فکر کردم واقعاً فیلم فوق‌العاده‌ای است، به‌ویژه که تأکید می‌کرد آمریکا دیگر حامی عدالت نیست
[ترجمه ترگمان]زمانی که کمی بعد آن را دیدم، فکر کردم فیلم واقعا فوق العاده ای است، به خصوص در آن تاکید کرد که آمریکا دیگر طرفدار عدالت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Yet that is exactly the attitude of the average upholder of marriage.
[ترجمه گوگل]با این حال این دقیقاً نگرش یک طرفدار متوسط ​​ازدواج است
[ترجمه ترگمان]با این حال، این دقیقا طرز فکر ازدواج معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Hindu god of friendship and alliances, usually invoked together with Varuna as an upholder of order, punisher of falsehood, supporter of heaven and earth, and bringer of rain.
[ترجمه گوگل]خدای دوستی و اتحاد هندوها، که معمولاً همراه با وارونا به عنوان حامی نظم، مجازات کننده دروغ، حامی آسمان و زمین، و باران آور مورد استناد قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]خدای هندو دوستی و اتحاد معمولا با Varuna به عنوان an از نظم، punisher از دروغ، حامی بهشت و زمین، و آورنده باران به هم متوسل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Be as a lamp unto them that walk in darkness, a joy to the sorrowful, a sea for the thirsty, a haven for the distressed, an upholder and defender of the victim of oppression.
[ترجمه گوگل]برای آنان که در تاریکی راه می‌روند چراغی باش، برای غمگینان شادی، برای تشنگان دریایی، و مأمنی برای مضطرین، حامی و مدافع قربانیان ظلم باش
[ترجمه ترگمان]مثل چراغی باشد که در تاریکی راه می روند، خوشی برای the، یک دریا برای تشنه، یک دریا برای عطش، و مدافع حقوق و مدافع ظلم و distressed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He tried to give the impression of being an unbiased, objective upholder of the law. He was not, however, totally closed to honesty and fairness.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد این تصور را ایجاد کند که یک طرفدار بی طرف و عینی قانون است با این حال، او کاملاً به صداقت و انصاف بسته نبود
[ترجمه ترگمان]او تلاش کرد تا تاثیر تعصب و بی طرفی در قانون را به مردم القا کند با این حال، او کاملا به صداقت و عدالت سپرده نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On the evening of 24 May 194 British lieutenant commander Malcolm Wanklyn, in command of the submarine Upholder, sighted an enemy troop convoy strongly escorted by destroyers off Sicily.
[ترجمه گوگل]در غروب 24 مه 194، ستوان انگلیسی مالکوم وانکلین، فرمانده زیردریایی Upholder، یک کاروان سرباز دشمن را مشاهده کرد که به شدت توسط ناوشکن ها در سواحل سیسیل اسکورت می شد
[ترجمه ترگمان]در شب ۲۴ مه، یک ستوان یکم بریتانیایی به نام مالکوم Wanklyn فرمانده زیردریایی upholder، یک کاروان نیروهای دشمن را دید که به شدت توسط destroyers از سیسیل اسکورت می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• supporter, one who maintains and defends
the upholder of a particular tradition or system is someone who believes strongly in it and will support it when it is threatened.

پیشنهاد کاربران

پاسدار
An upholder is someone who supports and defends a cause or belief. They actively work to promote and protect the interests of the group or cause they advocate for.
کسی است که از یک هدف یا عقیده حمایت و دفاع می کند. آنها فعالانه برای ترویج و حفاظت از منافع گروه یا هدفی که از آن حمایت می نمایند، کار می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

حامی، طرفدار، مبلّغ
“She has been an unwavering upholder of human rights. ”
In a debate, someone might say, “I am an upholder of free speech and believe in protecting everyone’s right to express their opinions. ”
A news headline might read, “Local activist named upholder of environmental conservation. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-advocate/

بپرس