upheavals

پیشنهاد کاربران

🔹 یک تغییر بزرگ، ناگهانی، و معمولاً ناآرام یا ناراحت کننده
🔹 نوعی بی ثباتی یا آشفتگی شدید در وضعیت یا ساختار موجود
- - -
## ✅ معادل های فارسی:
- دگرگونی شدید
- آشفتگی بزرگ
...
[مشاهده متن کامل]

- انقلاب یا تحول شدید
- بحران ناگهانی
- تلاطم اجتماعی یا سیاسی
- شورش یا بی ثباتی ساختاری
- - -
## 📚 ریشه واژه:
از ترکیب:
🔸 up ( بالا ) heave ( بلند کردن یا جابجا کردن با زور )
→ انگار چیزی از جای خودش با فشار و ناگهانی بالا آمده؛ مثل زمین لرزه یا انقلاب اجتماعی.
- - -
## ✅ کاربردها و زمینه ها:
1. اجتماعی – سیاسی:
- political upheaval → آشفتگی سیاسی
- social upheaval → ناآرامی اجتماعی
- cultural upheaval → دگرگونی فرهنگی
2. شخصی – روانی:
- emotional upheaval → بحران احساسی
- life upheaval → دگرگونی در زندگی
3. زمین شناسی ( کمتر رایج ) :
- geological upheaval → تغییرات خشونت بار در پوسته زمین
- - -
## 📝 چند مثال با ترجمه فارسی:
1. The country went through a major political upheaval.
کشور از یک آشفتگی سیاسی بزرگ عبور کرد.
2. After losing his job, he experienced emotional upheaval.
پس از از دست دادن شغلش، دچار بحران احساسی شد.
3. The 1960s were a time of great social upheaval in the U. S.
دهه ۶۰ میلادی دوران دگرگونی اجتماعی عظیمی در آمریکا بود.
4. The earthquake caused a geological upheaval.
زلزله باعث دگرگونی زمین شناسی شد.
5. Divorce often brings emotional and financial upheaval.
طلاق معمولاً با بحران های احساسی و مالی همراه است.
Collocations ( ترکیب های رایج با upheaval ) :
- political upheaval → آشفتگی سیاسی
- social upheaval → ناآرامی اجتماعی
- economic upheaval → بحران اقتصادی
- emotional upheaval → بحران احساسی
- cultural upheaval → دگرگونی فرهنگی
- massive upheaval → دگرگونی عظیم
- sudden upheaval → دگرگونی ناگهانی
- undergo an upheaval → دچار بحران یا دگرگونی شدن
- cause an upheaval → ایجاد بحران یا آشفتگی
- period of upheaval → دوره ی پرآشوب
- - -
Synonyms ( مترادف ها ) :
- turmoil → تلاطم، آشفتگی
- chaos → هرج ومرج
- disruption → اختلال شدید
- unrest → ناآرامی
- revolution → انقلاب
- disturbance → اختلال
- disorder → بی نظمی
- convulsion → تلاطم شدید ( اغلب در سیاست یا جامعه )
- - -
Antonyms ( متضادها ) :
- stability → ثبات
- calm → آرامش
- peace → صلح، آرامش
- order → نظم
- harmony → هماهنگی
- tranquility → آسودگی، آرامش
chatgpt

The COVID - 19 pandemic led to huge upheavals in daily life, with lockdowns, travel restrictions, and economic challenges affecting people around the world.
upheavals means big and sudden changes or disruptions that shake things up a lot
تحولات
خیزش های اجتماعی - سیاسی
آشفتگی. هرج و مرج

بپرس