3. Tickets are selling well for the group's upcoming concert tour.
[ترجمه A.A] برای تورکنسرت گروهی که در راه است بلیطها داره خوب فروش میره
|
[ترجمه گوگل]بلیت های تور کنسرت آتی این گروه به خوبی فروخته می شود [ترجمه ترگمان]بلیط ها به خوبی برای تور کنسرت آینده این گروه فروخته می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Much joy to you in the upcoming year.
[ترجمه Peter Strahm] در سال آتی برای شما خوشحالی فراوان ارزومندم
|
[ترجمه گوگل]در سال پیش رو برای شما بسیار خوشحالم [ترجمه ترگمان]برای شما در سال آینده بسیار لذت بخش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. With this upcoming deal we hope to establish a permanent foothold in the US market.
[ترجمه گوگل]امیدواریم با این معامله آتی، جایگاهی دائمی در بازار ایالات متحده ایجاد کنیم [ترجمه ترگمان]با این توافق پیش رو، ما امیدواریم که در بازار آمریکا جای پای ثابت ایجاد کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The upcoming election looks likely to be a close run thing.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد انتخابات آتی یک انتخابات نزدیک باشد [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد انتخابات آینده نزدیک باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The prime Minister briefed newsmen about the upcoming American trip.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر در مورد سفر آتی آمریکا به خبرنگاران توضیح داد [ترجمه ترگمان]نخست وزیر توضیحاتی در مورد سفر آتی آمریکا داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We shall be attending the upcoming concert.
[ترجمه گوگل]ما در کنسرت آینده شرکت خواهیم کرد [ترجمه ترگمان]ما در کنسرت آینده شرکت خواهیم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Preparations for the upcoming Olympic Games are nearing completion.
[ترجمه گوگل]مقدمات بازی های المپیک آینده رو به اتمام است [ترجمه ترگمان]آماده سازی برای بازی های المپیک آتی نزدیک به اتمام است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The First Lady had an upcoming swing through four cities that required my urgent attention.
[ترجمه گوگل]بانوی اول یک چرخش آینده در چهار شهر داشت که به توجه فوری من نیاز داشت [ترجمه ترگمان]بانوی اول شاهد حرکت بعدی چهار شهر بود که به توجه مبرم من نیاز داشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She pauses as the whole paraphernalia of the upcoming scene passes between them.
[ترجمه گوگل]وقتی تمام لوازم صحنه آینده بین آنها می گذرد، مکث می کند [ترجمه ترگمان]او مکث می کند، چون تمام وسایل خانه از بین می روند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Growers characterize the upcoming battle as a fight for their right to earn a living.
[ترجمه گوگل]پرورش دهندگان نبرد پیش رو را به عنوان مبارزه برای حق خود برای کسب درآمد توصیف می کنند [ترجمه ترگمان]پرورش دهندگان نبرد آتی را به عنوان یک مبارزه با حق خود برای امرار معاش توصیف می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Others even offer to send e-mail reminders of upcoming birthdays, anniversaries and holidays.
[ترجمه گوگل]دیگران حتی پیشنهاد ارسال ایمیل یادآوری تولدها، سالگردها و تعطیلات آینده را دارند [ترجمه ترگمان]دیگران حتی پیشنهاد ارسال نامه های الکترونیکی را برای روزه ای تولد، anniversaries و تعطیلات ارائه می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Billboards all over town were advertising the upcoming state fair.
[ترجمه گوگل]بیلبوردهای سراسر شهر در حال تبلیغ نمایشگاه دولتی آینده بودند [ترجمه ترگمان]در سراسر شهر، بیلبورد در سراسر شهر، بازار دولتی آینده را تبلیغ می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Valley teenyboppers were eagerly awaiting an upcoming Veterans Memorial Coliseum concert by the Monkees.
[ترجمه گوگل]نوجوانان دره مشتاقانه منتظر کنسرت آتی Veterans Memorial Coliseum توسط Monkees بودند [ترجمه ترگمان]teenyboppers در دره teenyboppers مشتاقانه منتظر بنای یادبود سربازان قدیمی یادبود سربازان قدیمی بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• about to happen, imminent upcoming events will happen in the near future.
پیشنهاد کاربران
در حوزه بازی های ویدیویی: رو به انتشار
برای فیلم و انیمیشن و . . . . در شرف اکران
at hand
• آینده ی نزدیک • آینده ی پیش رو ( که در شرف وقوع است. ) مثال: Let's discuss the project in the upcoming status meeting. بیایید پروژه را در جلسه ی تعیینِ وضعیتِ آینده ی پیش رو مورد بحث قرار دهیم.
آتی , پیش رو – the upcoming presidential election – We shall be attending the upcoming concert – Preparations for the upcoming Olympic Games