up to one's neck in something

پیشنهاد کاربران

مترادف؛
overwhelmed, buried in work, swamped, drowning in, stuck in
مثال؛
She is up to her neck in deadlines at work.
He found himself up to his neck in debt after reckless spending.
...
[مشاهده متن کامل]

They're up to their necks in preparation for the big event.
این عبارت در زبان انگلیسی به طور گسترده برای توصیف شرایط طاقت فرسا، چه در زمینه های کاری و چه شخصی، به کار می رود. این اصطلاح به خوبی حس فشار و فوریت را منتقل می کند و در مکالمات روزمره بسیار رایج است.

به شکل جدی درگیر بودن؛ تا خر خره یا گردن در چیزی فرو رفتن
Example 1: 👇
He’s up to his neck in dodgy dealings.
اون تا گردن ( تا خِر خِره ) توی معاملات کثیف فرو رفته.
Example 2: 👇
They were up to their necks in debt.
...
[مشاهده متن کامل]

اونا تا خرخره مقروض هستند.
Example 3: 👇
JOHNNY: What's the matter? Are you fed up?
LINDA: To the neck. Now tell me about your operation.
* Holiday - a play by Philip Barry
جانی: موضوع چیه؟ کلافه ای ( بی حوصله ای ) ؟
لیندا: بد جور ( تا ته دنیا )
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #تعطیلات، # اثر فیلیپ بری

up to one
تا خرخره غرق چیزی بودن
�سخت مشغول کاری بودن

بپرس