به شکل جدی درگیر بودن؛ تا خر خره یا گردن در چیزی فرو رفتن
Example 1: 👇
He’s up to his neck in dodgy dealings.
اون تا گردن ( تا خِر خِره ) توی معاملات کثیف فرو رفته.
Example 2: 👇
They were up to their necks in debt.
... [مشاهده متن کامل]
اونا تا خرخره مقروض هستند.
Example 3: 👇
JOHNNY: What's the matter? Are you fed up?
LINDA: To the neck. Now tell me about your operation.
* Holiday - a play by Philip Barry
جانی: موضوع چیه؟ کلافه ای ( بی حوصله ای ) ؟
لیندا: بد جور ( تا ته دنیا )
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #تعطیلات، # اثر فیلیپ بری
اون تا گردن ( تا خِر خِره ) توی معاملات کثیف فرو رفته.
... [مشاهده متن کامل]
اونا تا خرخره مقروض هستند.
جانی: موضوع چیه؟ کلافه ای ( بی حوصله ای ) ؟
لیندا: بد جور ( تا ته دنیا )
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #تعطیلات، # اثر فیلیپ بری
تا خرخره غرق چیزی بودن
�سخت مشغول کاری بودن
�سخت مشغول کاری بودن