up to date

/ˈəptəˈdeɪt//ʌptədeɪt/

(مطابق) آخرین روش یا مد، امروزی، باب روز، نو آگاه (به جدیدترین رویدادها و پیشرفت ها)، تازه، جدید، مطابق اخرین طرز، متداول

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: fully informed.
مترادف: advised, current, informed
مشابه: briefed

- Please keep me up to date on the situation.
[ترجمه مریم] لطفا مرا در جریان این وضعیت قراربده
|
[ترجمه گوگل] لطفا من را در جریان وضعیت قرار دهید
[ترجمه ترگمان] لطفا مرا تا به امروز در موقعیت نگاه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: up-to-dateness (n.)
(1) تعریف: having the most recent information; current.
مشابه: abreast, new

- up-to-date news
[ترجمه گوگل] اخبار به روز
[ترجمه ترگمان] اخبار به روز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- After reading the letter he's up-to-date.
[ترجمه مریم] پس از خواندن نامه او مطلع می شود
|
[ترجمه گوگل] پس از خواندن نامه او به روز است
[ترجمه ترگمان] بعد از خواندن نامه، با آن قرار ملاقات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: following or keeping up with the most current fashions, ideas, techniques, or the like; au courant; trendy.
متضاد: archaic, dated, old-fashioned, out-of-date
مشابه: fashionable, modern, modish, new, trendy

- Those shoes have an up-to-date look.
[ترجمه کریم] اون کفش ها مد روز هستند
|
[ترجمه گوگل] آن کفش ها ظاهری به روز دارند
[ترجمه ترگمان] آن کفش ها نگاه به روز به روز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an up-to-date report
یک گزارش امروزین،آخرین گزارش

2. to keep up-to-date
در جریان آخرین رویدادها (یا اختراعات و غیره) قرار دادن

3. to stay up-to-date
در جریان آخرین اخبار (و غیره) بودن یا باقیماندن

4. newspapers kept the people up-to-date about the war
روزنامه ها مردم را در جریان آخرین اخبار مربوط به جنگ قرار می دادند.

5. that dictionary is kept up-to-date by annual supplements
آن فرهنگ لغت را با ضمیمه های سالیانه امروزی نگه می دارند.

6. we must keep our accounts up-to-date
بایستی حساب های خود را به روز کنیم.

7. The car is a beauty and quite up to date.
[ترجمه گوگل]ماشین زیبایی و کاملا به روز است
[ترجمه ترگمان]ماشین یک زیبایی و تا به امروز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This technology is bang up to date .
[ترجمه گوگل]این فناوری به روز شده است
[ترجمه ترگمان]این تکنولوژی تا به امروز در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He's always meticulous in keeping the records up to date.
[ترجمه گوگل]او همیشه در به روز نگه داشتن سوابق دقیق است
[ترجمه ترگمان]اون همیشه با دقت تمام اسناد رو برای تاریخ نگه می داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She always keeps me up to date with the latest gossip - you know, so-and-so from down the road is having a baby and so-and-so's just bought a car.
[ترجمه گوگل]او همیشه مرا در جریان آخرین شایعات قرار می دهد - می دانید، فلانی از پایین جاده در حال بچه دار شدن است و فلانی به تازگی ماشین خریده است
[ترجمه ترگمان]او همیشه مرا تا سر قرار گذاشتن با آخرین شایعات نگه می دارد - می دانی که، بنابراین، از پایین جاده یک بچه دارد و بنابراین، فقط یک ماشین خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She brought him up to date with what had happened.
[ترجمه گوگل]او را از آنچه اتفاق افتاده بود آگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او را با آنچه رخ داده بود به سر برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Of course we'll keep you up to date with any future developments.
[ترجمه گوگل]البته ما شما را در جریان تحولات آینده قرار خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]البته ما شما را تا به امروز با هر گونه پیشرفت در آینده حفظ خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This film is bang up to date.
[ترجمه گوگل]این فیلم به روز است
[ترجمه ترگمان]این فیلم تا به امروز در حال انفجار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Make sure that your immunisations are up to date to lessen the risk of serious illness.
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که واکسیناسیون های شما به روز هستند تا خطر ابتلا به بیماری های جدی کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که ایمن سازی شما تا به امروز برای کاهش خطر بیماری های جدی آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I have not received news from him up to date.
[ترجمه گوگل]تا به امروز خبری از او دریافت نکرده ام
[ترجمه ترگمان]من خبری از او به تاریخ نرسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We are keeping up to date with the latest developments.
[ترجمه گوگل]ما در جریان آخرین تحولات هستیم
[ترجمه ترگمان]ما با آخرین پیشرفت ها در حال پی گیری هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. I keep up to date with the news by listening to radio.
[ترجمه دینا] من با گوش دادن به رادیو اطلاعات خودم را راجب اخبار اپدیت میکنم
|
[ترجمه گوگل]من با گوش دادن به رادیو در جریان اخبار هستم
[ترجمه ترگمان]با شنیدن اخبار رادیو گوش می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] به هنگام
[ریاضیات] بهنگام، به روز بودن، به روز در آوردن، بهنگام بودن، بموقع، به روز، جدید، به روز کردن، بهنگام کردن، منعکس کردن، آخرین تغییرات، تازه، جدید، به هنگام

انگلیسی به انگلیسی

• extending to the present time, keeping up with what is most recent
if something is up-to-date, it is the newest thing of its kind.
if you are up-to-date about something, you have the latest information about it.

پیشنهاد کاربران

modern
new
contemporary
current
منابع• https://www.merriam-webster.com/thesaurus/up-to-date
جدید
You're very up to date
تو خیلی بروز هستی
to bring sb up to date on sth
کسی رو از آخرین موضوعات مربوط به چیزی باخبر کردن
Uses new or recent technology
up to date ( عمومی )
واژه مصوب: روزآمد 2
تعریف: ویژگی آنچه با میزان اطلاعات موجود روز یا ویژگی های روز مطابقت داشته باشد
جدیدترین سبک - طرح - ایده !
مدل تازه
مدل جدید
مدلِ به روز
نسخه ی جدید
سری جدید

به روز ، مدرن . دو عبارت up - to - date و out - of - date متضاد یکدیگر می باشند .
به روز شده

بپرس