فعل، اصطلاح
افزایش دادن خطرات یا خواسته های خود برای به دست آوردن مزیت بیشتر
... [مشاهده متن کامل]
دست بالا را گرفتن
۱. لرتقا و افزایش دادن، بالا بردن، سطح چالش، هزینه و خرج، مطالبه و چالش، خطر و مخاطره
۲. عرصه را تنگ کردن
۳. بازی و مرحله را سخت تر و پیچیده تر کردن
۴. فشار را بیشتر کردن فشار بیشتری آوردن
۵. دست را سنگین تر کردن
... [مشاهده متن کامل]
۶. فیتیله را بالا کشیدن
۷. قیمت را بالا کشیدن
۸. چیز بیشتری را عرضه کردن
۹. هزینه کرد را بیشتر کردن
۱۰. بیشتر مایه گذاشتن
۲. عرصه را تنگ کردن
۳. بازی و مرحله را سخت تر و پیچیده تر کردن
۴. فشار را بیشتر کردن فشار بیشتری آوردن
۵. دست را سنگین تر کردن
... [مشاهده متن کامل]
۶. فیتیله را بالا کشیدن
۷. قیمت را بالا کشیدن
۸. چیز بیشتری را عرضه کردن
۹. هزینه کرد را بیشتر کردن
۱۰. بیشتر مایه گذاشتن
زیاده خواهی
بالا بردن شرط ( افزایش دادن شرط ) ، بالا بردن خطر ، بالابردن کیفیت، فراتر رفتن
دست پیش گرفتن میشه one upmanship
سخت تر کردن اوضاع
دست پیش رو گرفتن
بالا بردن/افزایشِ مقدار شرط
I wanted to place a $10 bet on the soccer match, but Billy upped the ante and raised the bet to 50$.
به جان خرید خطر و زحمت برای رسیدن به هدف بزرگتر
If you up the ante, you increase your demands or the risks in a situation in order to achieve a better result