1. All the crowd cheered and threw their hats up in the air.
[ترجمه گوگل]همه جمعیت تشویق کردند و کلاه های خود را به هوا پرتاب کردند [ترجمه ترگمان]همه مردم هورا کشیدند و کلاه های خود را در هوا انداختند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His feet stuck up in the air.
[ترجمه گوگل]پاهایش در هوا گیر کرده بود [ترجمه ترگمان]پاهایش به هوا بلند شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The ball looped high up in the air.
[ترجمه گوگل]توپ به بالا در هوا حلقه زد [ترجمه ترگمان]توپ به هوا بلند شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Plans for the picnic are still up in the air since we can't decide where to go.
[ترجمه Zeinab] نقشه هامون برای پیک نیک هنوز بلا تکلیفه تا موقعی که تصمیم نگرفتیم کجا بریم
|
[ترجمه گوگل]برنامههای پیکنیک هنوز در جریان است زیرا نمیتوانیم تصمیم بگیریم کجا برویم [ترجمه ترگمان]نقشه پیک نیک هنوز در هوا هست، از اونجایی که ما نمی تونیم تصمیم بگیریم کجا بریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The whole future of the project is still up in the air.
[ترجمه رها] کل آینده ی پروژه هنوز بلاتکلیف ( نامشخص ) است
|
[ترجمه گوگل]کل آینده پروژه هنوز در هواست [ترجمه ترگمان]کل آینده پروژه همچنان در حال افزایش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Our trip is still very much up in the air.
[ترجمه گوگل]سفر ما هنوز در هواست [ترجمه ترگمان]سفر ما هنوز در هوا زیاد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It seems that the plane just broke up in the air.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که هواپیما فقط در هوا شکسته شده است [ترجمه ترگمان]به نظر می رسه هواپیما تو آسمون به هم زده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Our travel plans are still up in the air.
[ترجمه Maryam] برنامه سفر ما هنوز مشخص نیست ( بلاتکالیفه . معلوم نیست )
|
[ترجمه گوگل]برنامه های سفر ما هنوز روی هواست [ترجمه ترگمان]برنامه های سفر ما هنوز در هوا هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Any damned fool can get a plane up in the air.
[ترجمه گوگل]هر احمقی لعنتی می تواند یک هواپیما را به هوا ببرد [ترجمه ترگمان]هر احمقی می تواند هواپیما را در هوا بلند کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was wonderful to be up in the air and to feel the air swishing past his face.
[ترجمه گوگل]فوقالعاده بود که در هوا بودم و احساس میکردم هوا از کنار صورتش میگذرد [ترجمه ترگمان]هوا در هوا بود و هوا را در هوا تکان می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Up in the air it was the twentieth century but in the blizzard on the ground it was the Middle Ages.
[ترجمه گوگل]در هوا قرن بیستم بود اما در کولاک روی زمین قرون وسطی بود [ترجمه ترگمان]در هوای سرد قرن بیستم بود، اما در برف و بوران، قرون وسطی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. How we express ourselves in worship remains up in the air. Robert H. Schuller
[ترجمه گوگل]اینکه چگونه خود را در عبادت ابراز می کنیم در هوا باقی می ماند رابرت اچ شولر [ترجمه ترگمان]ما چگونه خود را در عبادت بیان می داریم رابرت ایچ Schuller [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. When he was up in the air he was engaged, his spirits prospered and his intellect was keener than a needle.
[ترجمه گوگل]زمانی که در هوا نامزد بود، روحیهاش شکوفا شد و عقلش از سوزن تیزتر بود [ترجمه ترگمان]وقتی در هوا بلند شد، او نامزد شد، روحیه اش خوب شد و عقلش بیشتر از یک سوزن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I pat my pockets and hold my hands up in the air; he does the same.
[ترجمه گوگل]دستی به جیب هایم می زنم و دست هایم را در هوا بالا می برم او همین کار را می کند [ترجمه ترگمان]pockets را نوازش می کنم و دست هایم را در هوا نگه می دارم؛ او هم مثل من است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشنهاد کاربران
Everything is up in the air همه چی رو هواست.
برخی مثال ها برای "نامشخص بودن" و "بلاتکلیف بودن" : 1 - Our travel plans are still up in the air. 2 - Plans for the picnic are still up in the air since we can't decide where to go. 3 - The whole future of the project is still up in the air. ... [مشاهده متن کامل]
4 - Our trip is still very much up in the air. 5 - He told reporters today that the president's trip to Moscow is up in the air.
Not yet determined =uncertain نامشخص - نامعلوم به قول خودمون برنامه رو هواس تصمیم قطعی براش گرفته نشده
قطعی نشده
🔸 معادل فارسی: نامشخص / بلاتکلیف / در حالت انتظار / هنوز معلوم نیست در زبان محاوره ای: همه چی هواست، هنوز معلوم نیست چی می شه، بلاتکلیفیم، تو هوا معلقه، لنگ در هوا ________________________________________ ... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها: 1. ( وضعیتی – بلاتکلیف ) : اشاره به شرایطی که هنوز تصمیم گیری نشده یا نتیجه اش مشخص نیست مثال: Our travel plans are still up in the air. برنامه ی سفرمون هنوز هواست—معلوم نیست چی می شه. 2. ( اداری یا سازمانی – تعلیق ) : برای توصیف پروژه ها، تصمیم ها یا توافق هایی که هنوز نهایی نشده ن مثال: The merger is up in the air until next month. ادغام شرکت تا ماه بعد بلاتکلیفه. 3. ( احساسی – انتظار یا اضطراب ) : وقتی افراد در حالت انتظار یا بی اطمینانی نسبت به آینده هستن مثال: Everything feels up in the air since the announcement. از وقتی اعلامیه اومده، همه چی معلقه. ________________________________________ 🔸 مترادف ها: uncertain – undecided – unresolved – pending – in limbo – hanging – indefinite
( اصطلاح ) بلاتکلیف، پا در هوا، نامشخص.
بلاتکلیف رو هواست
🔵Up in the Air🔵 Not yet decided 🔵up in the air🔵 1 ) If a matter is up in the air, it is uncertain, often because other matters have to be decided first 👈🏿 The whole future of the project is still up in the air ... [مشاهده متن کامل]
2 ) uncertain and with an unknown result: 👈🏿 The whole future of the project is still up in the air CambridgeDictionary@ 🔵be up in the air🔵 if something is up in the air, no decision has been made about it yet • Our trip is still very much up in the air • They still haven't said if I've got the job - - it's all up in the air at the moment • If I don't work to a routine then I feel everything is up in the air! • When he was up in the air he was engaged, his spirits prospered and his intellect was keener than a needle • I might be going on a training course next week, but it's still up in the air • Our trip to Orlando is still up in the air • But they were up in the air, and they were moving • It was wonderful to be up in the air and to feel the air swishing past his face LongmanDictionary@ :SYN ( somehow ) on the bubble :Alternative form be up in the air اصطلاح، با معادل فارسی: *پا در هوا ( برنامه/قضیه ) - تصمیم اتخاذ نشده* *نامشخص - نامعلوم - نامعین* ❇️PROVERB ❇️SAYING ❇️IDIOM
برنامه رو هواست
پا در هوا
نا معلوم
My life is up in the air زندگی من لنگ در هواست
مثال های ۱، ۲، ۳ معین تحت اللفظی هست در حالیکه به صورت اصطلاح up in the air به معنی نامشخص و بی معنی و نا معین هست. به قول معروف " موضوع روی هوا هست" میباشد.
این اصطلاح وقتی به کار میرود که هنوز تصمیم قطعی درباره چیزی گرفته نشده و نتیجه یا ادامه آن کار اصطلاحا روی هواس!!