up a tree

جمله های نمونه

1. The cat shot across the garden, and up a tree.
[ترجمه گوگل]گربه به سمت باغ تیراندازی کرد و به بالای درخت رفت
[ترجمه ترگمان]گربه به طرف باغ رفت و یک درخت را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cat got stuck up a tree.
[ترجمه گوگل]گربه از درخت گیر کرد
[ترجمه ترگمان]گربه روی یک درخت گیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tim had climbed up a tree to get a better view.
[ترجمه گوگل]تیم از درختی بالا رفته بود تا دید بهتری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]تیم از درختی بالا رفته بود تا منظره بهتری پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Why was the bank clerk sitting up a tree?
[ترجمه گوگل]چرا کارمند بانک روی درخت نشسته بود؟
[ترجمه ترگمان]چرا کارمند بانک روی یک درخت نشسته بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He canna climb up a tree for a coconut, he canna go up the mountain for wild bananas.
[ترجمه گوگل]او می تواند برای یک نارگیل از درخت بالا برود، می تواند برای موز وحشی از کوه بالا برود
[ترجمه ترگمان]از درختی بالا می رود تا نارگیل را بردارد و برای موز وحشی از کوه بالا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He shinned up a tree.
[ترجمه گوگل]درختی را درخشید
[ترجمه ترگمان] اون درخت رو درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cats often find it easier to climb up a tree than to climb down.
[ترجمه گوگل]گربه‌ها معمولاً بالا رفتن از درخت را آسان‌تر از بالا رفتن می‌دانند
[ترجمه ترگمان]گربه ها اغلب برای بالا رفتن از درخت راحت تر از بالا رفتن از درخت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An elephant can tear up a tree by the roots.
[ترجمه گوگل]یک فیل می تواند یک درخت را از ریشه پاره کند
[ترجمه ترگمان]فیل می تواند یک درخت را با ریشه های درخت پاره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He belted up a tree to the car, before he drove away.
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه دور شود، درختی را به ماشین بست
[ترجمه ترگمان]یک درخت را به ماشین بست و قبل از آن که برود، یک درخت را به ماشین بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They are really up a tree to find a way out.
[ترجمه گوگل]آنها واقعاً بالای یک درخت هستند تا راهی برای خروج پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها واقعا یک درخت را پیدا می کنند تا راهی برای خروج پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It might seem funny but I tell you what, getting stuck up a tree is no laughing matter.
[ترجمه گوگل]ممکن است خنده دار به نظر برسد، اما من به شما می گویم، گیر کردن روی درخت خنده ندارد
[ترجمه ترگمان]شاید خنده دار به نظر برسد، اما به تو می گویم که یک درخت گیر کرده که اصلا خنده دار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He bought tools and seeds with the aim of setting up a tree nursery.
[ترجمه گوگل]او با هدف راه اندازی نهالستان درختی ابزار و بذر خرید
[ترجمه ترگمان]او ابزار و دانه ها را با هدف راه اندازی یک مهد کودک خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was observing a male chimp, (David Greybeard, she later determined) up a tree with something pinkish33 in his hands.
[ترجمه گوگل]او در حال مشاهده یک شامپانزه نر بود، (دیوید گری ریش، بعدها مشخص کرد) با چیزی صورتی مایل به صورتی در دستانش
[ترجمه ترگمان]او داشت یک شامپانزه نر را می دید که (دیوید greybeard)یک درخت را با چیزی در دستانش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hunting requires a very concentrated mind. A man may have had to hide up a tree for a week waiting for a deer to come by.
[ترجمه گوگل]شکار نیاز به ذهن بسیار متمرکز دارد مردی ممکن است مجبور شده باشد برای یک هفته در درختی پنهان بماند تا یک آهو از راه برسد
[ترجمه ترگمان]شکار نیاز به ذهن متمرکز دارد یک نفر ممکن است مجبور باشد یک درخت را برای یک هفته صبر کند تا یک گوزن نر بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in trouble, in a difficult situation, in a bind

پیشنهاد کاربران

In a difficult situation
تو شرایط سختی قرار گرفتن
توی دردسر افتادن

بپرس