unwritten

/ənˈrɪtn̩//ˌʌnˈrɪtn̩/

معنی: شفاهی، ننوشته، غیر مدون، غیرکتبی، بطور شفاهی
معانی دیگر: نوشته نشده، نانگاشته، عرفی، سنتی، غیرمندرج، نانوشتاری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: not set down in writing; unrecorded.
متضاد: written

(2) تعریف: based on custom or tradition rather than on a formal written statement, as some legal precedents.
متضاد: written

جمله های نمونه

1. an unwritten law
قانون غیر مدون

2. Britain has an unwritten constitution, and the United States has a written constitution.
[ترجمه گوگل]بریتانیا یک قانون اساسی نانوشته دارد و ایالات متحده یک قانون اساسی مکتوب دارد
[ترجمه ترگمان]بریتانیا قانون اساسی نانوشته دارد و آمریکا یک قانون اساسی نوشتاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They sinned against the unwritten rules of this meeting.
[ترجمه گوگل]آنها در برابر قوانین نانوشته این جلسه گناه کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در برابر قوانین نانوشته این جلسه گناه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Without unwritten rules civilized life would be impossible.
[ترجمه گوگل]بدون قوانین نانوشته زندگی متمدن غیرممکن خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بدون قوانین نانوشته، زندگی متمدن ممکن است غیر ممکن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is an unwritten constitution.
[ترجمه گوگل]این یک قانون اساسی نانوشته است
[ترجمه ترگمان]این یک قانون اساسی نانوشته می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They sinned against the unwritten rules of the school.
[ترجمه گوگل]آنها در برابر قوانین نانوشته مدرسه گناه کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در مقابل قوانین unwritten مدرسه گناه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One of these unwritten rules is that parents should play with their children.
[ترجمه گوگل]یکی از این قوانین نانوشته این است که والدین باید با فرزندان خود بازی کنند
[ترجمه ترگمان]یکی از این قوانین نانوشته، این است که والدین باید با فرزندان خود بازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They obey the one unwritten rule that binds them all—no talking.
[ترجمه گوگل]آنها از یک قانون نانوشته ای پیروی می کنند که همه آنها را مقید می کند - صحبت نکردن
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک قانون نانوشته پیروی می کنند که آن ها را به هم پیوند می دهد - حرف نمی زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We have an unwritten understanding that nobody leaves before five o'clock.
[ترجمه گوگل]ما یک درک نانوشته داریم که هیچ کس قبل از ساعت پنج نمی رود
[ترجمه ترگمان]ما یک درک غیر مدون داریم که هیچ کس قبل از ساعت پنج از کار بر نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are a number of unwritten rules or axioms which perhaps need to be questioned.
[ترجمه گوگل]تعدادی قانون نانوشته یا بدیهیات وجود دارد که شاید لازم باشد مورد تردید قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از قوانین و قواعد کلی غیر مدون وجود دارند که احتمالا باید مورد سوال قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Without unwritten rules civilised life would be impossible.
[ترجمه گوگل]بدون قوانین نانوشته زندگی متمدن غیرممکن خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بدون قوانین نانوشته، زندگی متمدن ممکن است غیر ممکن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Every stone a statement; every stone carrying an unwritten label.
[ترجمه گوگل]هر سنگ یک بیانیه; هر سنگی یک برچسب نانوشته را حمل می کند
[ترجمه ترگمان]هر سنگی یک بیانیه است، هر سنگی یک برچسب unwritten دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Whatever the outcome the long-standing, unwritten code of behaviour that governs relations between ministers and civil servants would be gravely battered.
[ترجمه گوگل]نتیجه هر چه باشد، آیین نامه رفتاری طولانی مدت و نانوشته ای که بر روابط بین وزرا و کارمندان دولت حاکم است، به شدت آسیب خواهد دید
[ترجمه ترگمان]نتیجه رفتار طولانی مدت و unwritten رفتاری که بر روابط بین وزرا و کارمندان دولت حاکم است به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sinhalese law was unwritten, and there was great flexibility both in its application and in judicial procedure.
[ترجمه گوگل]قانون سینهالی نانوشته بود و انعطاف پذیری زیادی هم در اجرای آن و هم در رویه قضایی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]قانون Sinhalese unwritten بود و انعطاف زیادی در کاربرد آن و در رویه قضایی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شفاهی (صفت)
verbal, oral, nuncupative, viva voce, vocabular, unwritten, word-of-mouth

ننوشته (صفت)
unwritten

غیر مدون (صفت)
unwritten

غیر کتبی (صفت)
unwritten

بطور شفاهی (صفت)
unwritten

انگلیسی به انگلیسی

• not written down, not recorded
unwritten things have not been printed or written down.
something such as a rule or law that is unwritten is known about, accepted, or understood by everyone without being officially written down.

پیشنهاد کاربران

1. ننوشته. نوشته نشده. 2. غیر مدون. عرفی
مثال:
she had transgressed an unwritten social law
او یک قانون اجتماعی نانوشته را زیر پاگذاشته بود.
Non - written = Unwritten = نانوشته - غیر مدون - غیرکتبی ( که میتونه اشاره داشته باشه به شفاهی بودن )
در جمله ی Any conflicting clauses are deemed unwritten به معنای بطلان است

بپرس