unwinding
تخصصی
پیشنهاد کاربران
#### 1. Relaxing ( آرام شدن، استراحت کردن )
- English: "After work, I enjoy unwinding with a book. "
- Persian: "بعد از کار، دوست دارم با کتاب خواندن آرامش پیدا کنم. "
#### 2. Untangling ( باز کردن، گشودن )
... [مشاهده متن کامل]
- English: "She spent hours unwinding the knotted yarn. "
- Persian: "او ساعتها وقت صرف باز کردن نخهای گره خورده کرد. "
#### 3. Reversing a Process ( باطل کردن، لغو کردن )
- English: "The company is unwinding its failed investment. "
- Persian: "شرکت در حال لغو سرمایه گذاری ناموفق خود است. "
#### 4. Unrolling ( باز کردن، باز شدن )
- English: "The scroll began unwinding on the table. "
- Persian: "طومار شروع به باز شدن روی میز کرد. "
- - -
### Example Sentences
1. Yoga helps me in unwinding after a stressful day.
یوگا به من کمک می کند بعد از یک روز پراسترس آرام شوم.
2. Be careful while unwinding the rope to avoid knots.
موقع باز کردن طناب مواظب باشید گره نخورد.
3. The government is unwinding its previous policies.
دولت در حال لغو سیاست های قبلی خود است.
4. He loves unwinding by listening to music.
او عاشق آرام شدن با گوش دادن به موسیقی است.
5. The thread kept unwinding from the spool.
نخ مدام از قرقره باز می شد.
6. Unwinding a complex legal case takes time.
باطل کردن یک پرونده حقوقی پیچیده زمان می برد.
7. She sat by the window, unwinding her scarf.
او کنار پنجره نشست و شال خود را باز کرد.
8. The cat enjoyed unwinding the ball of yarn.
گربه از باز کردن کلاف نخ لذت می برد.
9. Unwinding financial contracts can be complicated.
فسخ قراردادهای مالی می تواند پیچیده باشد.
10. A warm bath is perfect for unwinding.
یک حمام گرم برای آرامش عالی است.
- - -
### Key Notes:
- "Unwinding" can mean physical unrolling ( باز کردن ) or mental relaxation ( آرامش ) .
- In finance, it refers to reversing transactions ( لغو معاملات ) .
deepseek
- Persian: "بعد از کار، دوست دارم با کتاب خواندن آرامش پیدا کنم. "
#### 2. Untangling ( باز کردن، گشودن )
... [مشاهده متن کامل]
- Persian: "او ساعتها وقت صرف باز کردن نخهای گره خورده کرد. "
#### 3. Reversing a Process ( باطل کردن، لغو کردن )
- Persian: "شرکت در حال لغو سرمایه گذاری ناموفق خود است. "
#### 4. Unrolling ( باز کردن، باز شدن )
- Persian: "طومار شروع به باز شدن روی میز کرد. "
- - -
یوگا به من کمک می کند بعد از یک روز پراسترس آرام شوم.
موقع باز کردن طناب مواظب باشید گره نخورد.
دولت در حال لغو سیاست های قبلی خود است.
او عاشق آرام شدن با گوش دادن به موسیقی است.
نخ مدام از قرقره باز می شد.
باطل کردن یک پرونده حقوقی پیچیده زمان می برد.
او کنار پنجره نشست و شال خود را باز کرد.
گربه از باز کردن کلاف نخ لذت می برد.
فسخ قراردادهای مالی می تواند پیچیده باشد.
یک حمام گرم برای آرامش عالی است.
- - -
- "Unwinding" can mean physical unrolling ( باز کردن ) or mental relaxation ( آرامش ) .
- In finance, it refers to reversing transactions ( لغو معاملات ) .
استراحت کردن
معنی باز کردن ، رلکس شدن و کاهش هم میدهد
نام کتابی از جورج پَکِر نویسنده ی ارزشمند نشریه ی نیویورک تایمز که جایزه ی ملی امریکا را دریافت کرد. این کتاب درباره تمرکز حواس و کار کردن عمیق و تاثیر شبکه های اجتمالی دیجیتال در بهم ریختن تمرکز نوشته شده است
در اقتصاد مترادف tapering
به معنی کاهش تدریچی
به معنی کاهش تدریچی
واپیچیدگی در رشته DNA
باز شده . . . راحت شده . . . آسوده شده . . . بدون مشکل