1. The country was drawn unwillingly into the war.
[ترجمه گوگل]کشور ناخواسته به جنگ کشیده شد
[ترجمه ترگمان]این کشور با بی میلی به جنگ کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کشور با بی میلی به جنگ کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She agreed to their conditions, albeit unwillingly.
[ترجمه گوگل]او با شرایط آنها موافقت کرد، هر چند ناخواسته
[ترجمه ترگمان]او با شرایط آن ها موافقت کرد، البته با بی میلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با شرایط آن ها موافقت کرد، البته با بی میلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He submitted unwillingly to his mother.
[ترجمه گوگل]او ناخواسته تسلیم مادرش شد
[ترجمه ترگمان]با بی میلی به مادرش تسلیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با بی میلی به مادرش تسلیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He had slowly, and unwillingly, come to feel the necessity of believing in an Absolute.
[ترجمه گوگل]او آهسته آهسته و ناخواسته ضرورت اعتقاد به یک مطلق را احساس کرده بود
[ترجمه ترگمان]او به آرامی و با بی میلی به این نتیجه رسیده بود که نیازی به باور کردن به مطلق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به آرامی و با بی میلی به این نتیجه رسیده بود که نیازی به باور کردن به مطلق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They found themselves, often unwillingly. outside the organizational boundary, and they capitalized upon that fact.
[ترجمه گوگل]آنها خودشان را پیدا کردند، اغلب ناخواسته خارج از مرزهای سازمانی، و آنها بر این واقعیت سرمایه گذاری کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب با بی میلی خود را می یافتند خارج از مرز سازمانی، و با این حقیقت سرمایه گذاری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب با بی میلی خود را می یافتند خارج از مرز سازمانی، و با این حقیقت سرمایه گذاری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Most unwillingly they went and stood before the hero in heavy silence.
[ترجمه گوگل]ناخواسته رفتند و در سکوت سنگین مقابل قهرمان ایستادند
[ترجمه ترگمان]با بی میلی رفتند و در برابر قهرمانی که در سکوت سنگین ایستاده بودند ایستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با بی میلی رفتند و در برابر قهرمانی که در سکوت سنگین ایستاده بودند ایستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Once again, however unwillingly, Niki was in the limelight.
[ترجمه گوگل]بار دیگر، هر چند ناخواسته، نیکی در کانون توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با این وجود، یک بار دیگر، Niki در کانون توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این وجود، یک بار دیگر، Niki در کانون توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The flashy gear turned you, however unwillingly, into a sort of pied piper of Western materialism.
[ترجمه گوگل]وسایل پر زرق و برق شما را، هر چند ناخواسته، به نوعی ماتریالیسم غربی تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، این لوازم پر زرق و برقی تو را تبدیل به ساز و ساز و ساز و ساز و ساز و ساز و ساز و جور کردن ساز و ساز و ساز و جور کردن ساز و جور کردن ساز و سازه ای pied غرب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، این لوازم پر زرق و برقی تو را تبدیل به ساز و ساز و ساز و ساز و ساز و ساز و ساز و جور کردن ساز و ساز و ساز و جور کردن ساز و جور کردن ساز و سازه ای pied غرب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But in the end Mrs Pegler is unwillingly forced to reveal the truth.
[ترجمه گوگل]اما در نهایت خانم پگلر ناخواسته مجبور می شود حقیقت را فاش کند
[ترجمه ترگمان]اما در پایان خانم Pegler ناچار شد حقیقت را آشکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما در پایان خانم Pegler ناچار شد حقیقت را آشکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Unwillingly, she moved aside.
11. Mr Ryaas was then pushed, unwillingly, into a new role as minister for administrative reform.
[ترجمه گوگل]سپس آقای ریاس، ناخواسته، به سمت وزیر اصلاحات اداری هدایت شد
[ترجمه ترگمان]سپس آقای Ryaas با بی میلی به نقش جدیدی به عنوان وزیر اصلاحات اجرایی فشار وارد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس آقای Ryaas با بی میلی به نقش جدیدی به عنوان وزیر اصلاحات اجرایی فشار وارد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It was unwillingly propelled into action by the competing forces within civil society.
[ترجمه گوگل]این ناخواسته توسط نیروهای رقیب در جامعه مدنی وارد عمل شد
[ترجمه ترگمان]این امر با بی میلی توسط نیروهای رقیب در جامعه مدنی به عمل آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این امر با بی میلی توسط نیروهای رقیب در جامعه مدنی به عمل آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Finally he tracks it down - unwillingly - to the middle barrel.
[ترجمه گوگل]در نهایت او آن را - ناخواسته - تا بشکه میانی دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]و بالاخره آن را با اکراه روی بشکه ای وسط گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و بالاخره آن را با اکراه روی بشکه ای وسط گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. So his son, no doubt unwillingly, was compelled to mount an expedition to discipline the count.
[ترجمه گوگل]بنابراین، پسرش، بدون شک ناخواسته، مجبور شد برای انضباط کنت، اکسپدیشنی ترتیب دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، بدون شک پسرش، بدون شک مجبور شده بود سوار یک سفر شود تا کنت را تربیت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، بدون شک پسرش، بدون شک مجبور شده بود سوار یک سفر شود تا کنت را تربیت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A: "Robin unwillingly is forced to go on the Third Crusade with Richard the Lionheart, which is an epic in itself.
[ترجمه گوگل]پاسخ: «رابین ناخواسته مجبور میشود به همراه ریچارد شیردل به جنگ صلیبی سوم برود، که خود حماسهای است
[ترجمه ترگمان]پاسخ: \"رابین\" به اجبار مجبور به رفتن به جنگ صلیبی سوم با ریچارد the شد که در خود حماسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پاسخ: \"رابین\" به اجبار مجبور به رفتن به جنگ صلیبی سوم با ریچارد the شد که در خود حماسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید