1. A piano is a very unwieldy item to get down a flight of stairs.
[ترجمه گوگل]پیانو وسیله ای بسیار سخت برای پایین آمدن از یک پله است
[ترجمه ترگمان]یک پیانو برای پایین رفتن از پلکان بسیار سنگین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This machine is too unwieldy to move.
[ترجمه گوگل]این دستگاه برای جابجایی بیش از حد سخت است
[ترجمه ترگمان]این ماشین خیلی سنگین و سنگین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The menus were unwieldy, the scrolling too slow, and the dedicated terminals too expensive.
[ترجمه گوگل]منوها سخت، پیمایش بسیار کند و پایانه های اختصاصی بسیار گران بودند
[ترجمه ترگمان]منوهای سنگین و سنگین شده بودند، به کندی حرکت می کردند و پایانه های اختصاصی نیز گران بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He has elevated the unwieldy string instrument to solo status, inspiring more than 300 compositions written especially for him.
[ترجمه گوگل]او ساز زهی سخت را به جایگاه تکنوازی رسانده است و الهام بخش بیش از 300 آهنگی است که مخصوص او نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]او ابزار سنگین و سنگین را به عنوان انفرادی افزایش داده و بیش از ۳۰۰ قطعه نوشته شده به خصوص برای او را الهام بخش کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Even the rather unwieldy theological statement quoted by Ayer could be interpreted in this way.
[ترجمه گوگل]حتی بیانیه کلامی نسبتاً سختی که آیر نقل کرده است را میتوان به این شکل تفسیر کرد
[ترجمه ترگمان]حتی بیانیه فلسفی و unwieldy که از سوی Ayer به چاپ رسید، می تواند به این روش تفسیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The first mechanical clocks were large and unwieldy, and there was soon a desire for smaller and more portable mechanisms.
[ترجمه گوگل]اولین ساعت های مکانیکی بزرگ و غیر قابل حمل بودند و به زودی میل به مکانیزم های کوچکتر و قابل حمل تر پیدا شد
[ترجمه ترگمان]اولین ساعت های مکانیکی بزرگ و سنگین بودند، و طولی نکشید که میلی به مکانیزم های کوچک تر و قابل حمل به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As the executive committee became more and more unwieldy, the officers' group began to operate more freely.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که کمیته اجرایی بیش از پیش ناتوان می شد، گروه افسران آزادانه تر شروع به فعالیت کردند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کمیته اجرایی بیش از پیش سنگین و سنگین شد، گروه افسران شروع به فعالیت آزادتر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. For calculational purposes the Feynman approach is an unwieldy steam-hammer only capable of cracking some particularly brittle nuts.
[ترجمه گوگل]برای مقاصد محاسباتی، رویکرد فاینمن یک چکش بخار سخت است که تنها قادر به شکستن برخی مهرههای شکننده است
[ترجمه ترگمان]برای اهداف calculational، روش Feynman یک چکش بخار سنگین است که فقط قادر به شکستن برخی آجیل بسیار شکننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This merger, however, had produced a disunited and unwieldy party, more comfortable in opposition than in government.
[ترجمه گوگل]با این حال، این ادغام یک حزب متفرق و بیتحرک را ایجاد کرد که در اپوزیسیون راحتتر از دولت بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، این ادغام یک حزب disunited و unwieldy را به وجود آورده بود که در مخالفت با مخالفان نسبت به دولت احساس راحتی بیشتری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Similarly, de Kooning and Franz Kline used wide, unwieldy housepainter's brushes.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، دو کونینگ و فرانتس کلاین از برسهای نقاش خانههای عریض و سخت استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، Kooning و فران کلین brushes عریض و unwieldy را به کار بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Even in my mind I found it extremely unwieldy trying to lance one - let alone 100,000 - from a charging steed.
[ترجمه گوگل]حتی در ذهنم، تلاش برای زدن یکی - چه رسد به 100000 - از یک اسب شارژی بسیار سخت بود
[ترجمه ترگمان]حتی در ذهن من آن را بسیار سنگین یافته یافتم که تلاش می کرد یک صد هزار نفری را از یک اسب سرکش به حال خود رها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Sooner or later, they knew the unwieldy mass would move again.
[ترجمه گوگل]دیر یا زود، آنها می دانستند که توده ناتوان دوباره حرکت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]دیر یا زود، آن ها می دانستند که این توده سنگین دوباره حرکت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It becomes too big and unwieldy and no longer possesses sufficient land to satisfy the needs of all.
[ترجمه گوگل]خیلی بزرگ و غیر قابل حمل می شود و دیگر زمین کافی برای برآوردن نیازهای همه را ندارد
[ترجمه ترگمان]آن بیش از حد بزرگ و سنگین می شود و دیگر مالک زمین کافی برای برآوردن نیازهای همه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But the four-ball format was unwieldy and led to extraordinarily long rounds of five hours or more.
[ترجمه گوگل]اما فرمت چهار توپ سخت بود و منجر به راندهای فوق العاده طولانی پنج ساعته یا بیشتر شد
[ترجمه ترگمان]اما قالب چهار توپ سنگین و سنگین بود و منجر به دوره ای فوق العاده طولانی از ۵ ساعت یا بیشتر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید