1. The fish were unwholesome and old.
2. My desire to be rich was an insane, unwholesome, oppressive desire.
[ترجمه گوگل]آرزوی من برای ثروتمند شدن یک میل جنون آمیز، ناسالم و ظالمانه بود
[ترجمه ترگمان]آرزوی من برای ثروتمند بودن، یک آرزوی احمقانه و unwholesome بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They just seemed slightly unwholesome now, like used tissues.
[ترجمه گوگل]آنها فقط در حال حاضر کمی ناسالم به نظر می رسیدند، مانند دستمال کاغذی استفاده شده
[ترجمه ترگمان]حالا انگار از دستمال کاغذی استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Unwholesome pink and yellow candies were sold from trays.
[ترجمه گوگل]آب نبات های صورتی و زرد ناسالم از سینی ها فروخته می شد
[ترجمه ترگمان]آب نبات های صورتی و زرد را از سینی های دیگر به فروش می رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. As a result, we may commit many unwholesome actions.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، ممکن است مرتکب بسیاری از اعمال ناپسند شویم
[ترجمه ترگمان]در نتیجه ممکن است بسیاری از اقدامات ناسالم را مرتکب شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. " Vast wealth, acquired by sudden and unwholesome means, is a snare.
[ترجمه گوگل]«ثروت هنگفتی که از راه های ناگهانی و ناپسند به دست می آید، دام است
[ترجمه ترگمان]ثروت هنگفتی که به وسیله روش های ناسالم و ناسالمی به دست آورده، دامی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Unwholesome associations often lead to unwholesome thoughts and actions.
[ترجمه گوگل]معاشرت های ناسالم اغلب منجر به افکار و اعمال ناپسند می شود
[ترجمه ترگمان]وابستگی های اجتماعی اغلب منجر به افکار ناسالم و اعمال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It was unctuous, false, and unwholesome, like the man.
[ترجمه گوگل]مانند آن مرد، نادرست، نادرست و ناخوشایند بود
[ترجمه ترگمان]unctuous، دروغ و مضر بود، مثل آن مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Those books are unwholesome to children.
[ترجمه گوگل]آن کتاب ها برای کودکان مضر است
[ترجمه ترگمان]این کتاب ها برای بچه ها مضر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Unwholesome one- pointedness is also possible, but it will not lead to liberation.
[ترجمه گوگل]تکنگاهی ناسالم نیز ممکن است، اما منجر به رهایی نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]unwholesome یک - pointedness نیز ممکن است، اما منجر به آزادی نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Rich, ornate prose is hard to digest, generally unwholesome, and sometimes nauseating.
[ترجمه گوگل]نثر غنی و آراسته به سختی هضم می شود، عموماً مضر و گاهی اوقات تهوع آور است
[ترجمه ترگمان]هضم، هضم، به طور کلی ناسالم، و گاهی تهوع آوری دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Ego - delusion is the foremost of the unwholesome kamma of old and accompanies beings incessantly.
[ترجمه گوگل]ایگو - هذیان مهمترین چیز ناسالم قدیمی است و بی وقفه موجودات را همراهی می کند
[ترجمه ترگمان]خود من - توهم و پندار، پیشاپیش افراد فاسد و ناسالمی هستند که پیوسته با هم همراه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Unwholesome sandflats waited to suck his treading soles, breathing upward sewage breath.
[ترجمه گوگل]شنهای ناسالم منتظر بودند تا کف پاهای او را بمکند و نفس فاضلاب را به سمت بالا بکشند
[ترجمه ترگمان]unwholesome sandflats منتظر بود که کف کفشش را بخورد و نفس تازه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Nevertheless, to kill any living being is an unwholesome thing to do.
[ترجمه گوگل]با این وجود، کشتن هر موجود زنده ای کار ناپسندی است
[ترجمه ترگمان]با این حال، برای کشتن هر موجود زنده ای کار خطرناکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Wholesome actions create wholesome karma, while unwholesome actions create unwholesome karma.
[ترجمه گوگل]اعمال سالم کارمای سالم میسازند، در حالی که اعمال ناسالم کارمای ناسالم ایجاد میکنند
[ترجمه ترگمان]اقدامات Wholesome کارمای خوب را ایجاد می کنند، در حالی که اقدامات ناسالم کارمای فکری را به وجود می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید