1. trashy goods fit only to be palmed on the unwary
کالاهای بنجل که فقط می شد آنها را به اشخاص ناآگاه قالب کرد
2. Pot-holes can be lethal for the unwary cyclist.
[ترجمه گوگل]سوراخ های گلدان می تواند برای دوچرخه سوار بی احتیاط کشنده باشد
[ترجمه ترگمان]سوراخ Pot میتونه برای دوچرخه unwary ها هم کشنده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Exams are not designed to set traps for unwary students.
[ترجمه گوگل]امتحانات برای ایجاد تله برای دانش آموزان بی احتیاط طراحی نشده اند
[ترجمه ترگمان]امتحانات برای ایجاد تله برای دانش آموزان بی احتیاط طراحی نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Tax is a minefield for the unwary.
[ترجمه گوگل]مالیات میدان مین برای افراد بی احتیاط است
[ترجمه ترگمان] \"مالیات\" یه میدون مین برای افراد بی احتیاط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Specialist subjects are full of pitfalls for the unwary.
[ترجمه گوگل]موضوعات تخصصی پر از دام برای افراد بی احتیاط است
[ترجمه ترگمان]سوژه های متخصص، پر از مشکلاتی برای افراد بی احتیاط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. An unwary observer could easily mistake this constellation for a comet.
[ترجمه گوگل]یک ناظر بی احتیاط به راحتی می تواند این صورت فلکی را با یک دنباله دار اشتباه بگیرد
[ترجمه ترگمان]یک ناظر بی احتیاط می تواند به راحتی این صورت فلکی را به خاطر یک ستاره دنباله دار اشتباه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Tax can be a minefield for the unwary.
[ترجمه گوگل]مالیات می تواند یک میدان مین برای افراد بی احتیاط باشد
[ترجمه ترگمان] مالیات میتونه یه میدون مین برای افراد بی احتیاط باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Stations can be dangerous places for the unwary traveller.
[ترجمه گوگل]ایستگاه ها می توانند مکان های خطرناکی برای مسافران بی احتیاط باشند
[ترجمه ترگمان]Stations می توانند جاه ای خطرناک برای مسافر بی احتیاط باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For a moment Obispal was unwary and he knows it.
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه اوبیسپال بی احتیاط بود و او این را می داند
[ترجمه ترگمان]برای لحظه ای Obispal بی احتیاط بود و او این را می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The unlucky or unwary freeze in the streets or are hit by passing subway trains.
[ترجمه گوگل]افراد بدشانس یا بی احتیاط در خیابان ها یخ می زنند یا قطارهای مترو در حال عبور به آنها ضربه می زند
[ترجمه ترگمان]The یا بی احتیاط در خیابان ها منجمد می شوند و یا از قطارهای زیرزمینی عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Many unwary people were summarily dismissed for what they had said.
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد بی احتیاط به دلیل آنچه گفته بودند به طور خلاصه اخراج شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد بی احتیاط برای آنچه گفته بودند رد و بدل می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The unwary movement caused her foot to slip on the footpath made muddy by the overnight rain.
[ترجمه گوگل]حرکت بی احتیاطی باعث شد پای او روی مسیری که باران شبانه گل آلود شده بود، لیز بخورد
[ترجمه ترگمان]حرکت بی احتیاط باعث شد پایش لیز بخورد و در اثر باران شبانه از کوره در برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. With its quicksands the river usually drowns a few unwary visitors every season.
[ترجمه گوگل]رودخانه معمولاً با شنهای روان خود در هر فصل تعدادی بازدیدکننده بیاحتیاط را غرق میکند
[ترجمه ترگمان]رودخانه همیشه در هر فصلی چند مهمان ناخوانده را در خود غرق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The stock market is full of traps for the unwary.
[ترجمه گوگل]بازار سهام مملو از تله هایی برای افراد بی احتیاط است
[ترجمه ترگمان]بازار سهام پر از تله برای افراد بی احتیاط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Small print in documents can contain traps for the unwary.
[ترجمه گوگل]چاپ کوچک در اسناد می تواند حاوی تله هایی برای افراد بی احتیاط باشد
[ترجمه ترگمان]چاپ کوچک در اسناد می تواند حاوی دام هایی برای افراد بی احتیاط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید