unwarrantable

/ənˈwɑːrəntəbəl//ʌnˈwɒrəntəbl/

معنی: بی جا، غیرقابل ضمانت، توجیه نکردنی
معانی دیگر: unwarranted غیرقابل ضمنانت

جمله های نمونه

1. Their intrusion into our private lives is unwarrantable.
[ترجمه گوگل]نفوذ آنها به زندگی خصوصی ما غیرقابل توجیه است
[ترجمه ترگمان]ورود آن ها به زندگی خصوصی ما غیرقابل unwarrantable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The network is powerful, you are unwarrantable also 24 hours do not sleep, track news to need to have two at least individual.
[ترجمه گوگل]شبکه قدرتمند است، شما غیرقابل توجیه هستید همچنین 24 ساعت نخوابید، اخبار را دنبال کنید تا حداقل دو نفر داشته باشید
[ترجمه ترگمان]شبکه قدرتمند است، شما unwarrantable هستید و ۲۴ ساعت خواب ندارید، اخبار را پی گیری کنید تا حداقل دو نفر داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We have tremendous capacity, although unwarrantable every business is prosperous, but capable however to do the business break down.
[ترجمه گوگل]ما ظرفیت فوق‌العاده‌ای داریم، اگرچه غیرقابل توجیه است که هر کسب‌وکاری رونق دارد، اما می‌توانیم تجارت را از بین ببریم
[ترجمه ترگمان]ما ظرفیت بسیار زیادی داریم، هر چند که هر کسب وکار prosperous است، اما با این حال قادر به انجام این کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The network speed of operator acceptance is unwarrantable, pretend to be tall configuration to cheat customer with low configuration even.
[ترجمه گوگل]سرعت شبکه پذیرش اپراتور غیرقابل توجیه است، وانمود کنید که پیکربندی بلندی برای فریب مشتری با پیکربندی پایین است
[ترجمه ترگمان]سرعت شبکه پذیرش اپراتور unwarrantable است، و وانمود می کند که پیکربندی بلندی است تا مشتری را با پیکربندی کم گول بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Had an ammo, unwarrantable also gain a victory certainly.
[ترجمه گوگل]مهمات، غیرقابل توجیه نیز به دست آوردن یک پیروزی قطعا
[ترجمه ترگمان]اگر مهمات داشته باشد، بدون شک یک پیروزی هم نصیب ما خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But hardware is unwarrantable absolute safety.
[ترجمه گوگل]اما سخت افزار ایمنی مطلق غیرقابل ضمانت است
[ترجمه ترگمان]اما سخت افزار ناموجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Overcoming the partials in policy-making and rectifying unwarrantable conducts of government through innovations of system arrangement come to be major work in this adjustment.
[ترجمه گوگل]غلبه بر بخش‌های جزئی در سیاست‌گذاری و اصلاح رفتارهای غیرقابل توجیه دولت از طریق نوآوری‌های ترتیبات سیستمی، کار اصلی در این تعدیل است
[ترجمه ترگمان]غلبه بر موانع موجود در سیاست گذاری و اصلاح سیستم به صورت ناموجه، از طریق نوآوری های قرار گیری سیستم به کار اصلی در این تطبیق نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dangerous pattern 8: Unwarrantable Morpheus time.
[ترجمه گوگل]الگوی خطرناک 8: زمان مورفیوس غیرقابل توجیه
[ترجمه ترگمان]الگوی خطرناک ۸: unwarrantable time
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The suggestion of Communist affiliation to the Labour Party was regarded as an unwarrantable departure from principle.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد وابستگی کمونیست به حزب کارگر به عنوان یک انحراف غیرقابل توجیه از اصل تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد وابستگی حزب کمونیست به حزب کارگر به عنوان انحراف از اصل در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And own research and development is thrown not only tremendous, and unwarrantable still product whether get " the player is satisfactory " .
[ترجمه گوگل]و تحقیق و توسعه خود پرتاب شده است نه تنها محصول فوق العاده، و غیرقابل ضمانت هنوز هم که آیا دریافت "بازیکن رضایت بخش است"
[ترجمه ترگمان]و تحقیقات و توسعه خود را نه تنها شگرف بلکه محصول هنوز هم به عنوان محصول \"رضایت بخش\" تلقی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Although the policy of these companies looks pretty good on paper face, but still unwarrantable company can be carried out according to ground of policy one hundred percent completely.
[ترجمه گوگل]اگرچه سیاست این شرکت‌ها روی کاغذ بسیار خوب به نظر می‌رسد، اما باز هم می‌توان شرکت‌های غیرقابل ضمانت را بر اساس مبنای سیاست صد در صد به طور کامل انجام داد
[ترجمه ترگمان]اگرچه سیاست این شرکت ها بر روی صورت کاغذ بسیار خوب به نظر می رسد، اما با توجه به سطح سیاست یک صد درصد به طور کامل می توان آن را اجرا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We have warned them from time to time of attempts by their legislature to extend an unwarrantable jurisdiction over us.
[ترجمه گوگل]ما هر از گاهی به آنها هشدار داده‌ایم که قانونگذارشان تلاش می‌کنند تا یک صلاحیت غیرقابل توجیه را بر ما بسط دهند
[ترجمه ترگمان]ما بارها و بارها به آن ها هشدار داده ایم که از قوه مقننه خود برای گسترش اختیارات قضایی unwarrantable بر سر ما استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Of course, of rack one's brains in scheming pack as before unwarrantable flimsy china no risk at all.
[ترجمه گوگل]البته، رک مغزهای یک نفر در بسته نقشه کشی مانند قبل از چین سست غیرقابل توجیه، هیچ خطری ندارد
[ترجمه ترگمان]البته، از قفسه مغز یک گروه برنامه ریزی شده است، مثل قبل از این که هیچ ریسکی در چین باشد، هیچ ریسکی در کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Secondly, in the service clause of commercial website, explained clearly " unwarrantable service does not make mistake completely " .
[ترجمه گوگل]ثانیاً در بند سرویس وب سایت تجاری به وضوح توضیح داده شده است که "خدمات غیرقابل ضمانت اشتباه را کاملاً انجام نمی دهد"
[ترجمه ترگمان]دوم، در بند خدمات وب سایت تجاری، توضیح داده شده \"خدمات بی شرمانه\" به طور کامل اشتباه نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی جا (صفت)
improper, pointless, inappropriate, unseasonable, inopportune, indecorous, inapt, inapposite, impolitic, unwarranted, unwarrantable, placeless

غیر قابل ضمانت (صفت)
unwarranted, unwarrantable

توجیه نکردنی (صفت)
unwarranted, unwarrantable

انگلیسی به انگلیسی

• inexcusable, not justifiable

پیشنهاد کاربران

بپرس