unveil

/ənˈveɪl//ˌʌnˈveɪl/

معنی: اشکار ساختن، نمودار کردن
معانی دیگر: پرده برداری کردن، نمایان کردن، رفع حجاب کردن، بی حجاب کردن یا شدن، نقاب برکشیدن، حجاب برداشتن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unveils, unveiling, unveiled
مشتقات: unveiled (adj.)
(1) تعریف: to remove a veil or other cover from, esp. to display for the first time.
متضاد: veil

- The mayor unveiled the new statue.
[ترجمه گوگل] شهردار از مجسمه جدید رونمایی کرد
[ترجمه ترگمان] شهردار از مجسمه تازه پرده برداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to make known; disclose.
مشابه: expose, reveal

- We planned to unveil our designs for the project.
[ترجمه گوگل] ما قصد داشتیم از طرح های خود برای این پروژه رونمایی کنیم
[ترجمه ترگمان] ما برنامه ریزی کردیم که طرح های خود را برای این پروژه رونمایی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to unveil a statue
از مجسمه پرده برداری کردن

2. Apple plans to unveil a new iPad early this month.
[ترجمه گوگل]اپل قصد دارد در اوایل ماه جاری میلادی از یک آیپد جدید رونمایی کند
[ترجمه ترگمان]اپل در نظر دارد اوایل این ماه یک آی پد جدید را رونمایی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Companies from across Europe are here to unveil their latest models.
[ترجمه گوگل]شرکت هایی از سراسر اروپا اینجا هستند تا جدیدترین مدل های خود را رونمایی کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت هایی از سراسر اروپا در اینجا هستند تا آخرین مدل های خود را ارائه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The 14-member panel will unveil its proposals Tuesday.
[ترجمه گوگل]این پانل 14 نفره روز سه شنبه از پیشنهادات خود رونمایی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]هیات ۱۴ نفره پیشنهادها خود را در روز سه شنبه رونمایی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are reports that Toyota will unveil a fuel cell car later this year.
[ترجمه گوگل]گزارش هایی وجود دارد مبنی بر اینکه تویوتا اواخر سال جاری میلادی از یک خودروی پیل سوختی رونمایی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]گزارش هایی وجود دارد مبنی بر این که تویوتا در اواخر سال جاری از یک خودرو پیل سوختی پرده برداری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He hopes to unveil it by early spring.
[ترجمه گوگل]او امیدوار است تا اوایل بهار از آن رونمایی کند
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است تا اوایل بهار از آن پرده برداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Brandon Thomas opted to unveil his Aunt away from London fearful that the capital's theatre critics would tear it to pieces.
[ترجمه گوگل]براندون توماس از ترس اینکه منتقدان تئاتر پایتخت آن را تکه تکه کنند، تصمیم گرفت عمه خود را دور از لندن رونمایی کند
[ترجمه ترگمان]براندون Thomas تصمیم گرفت عمه خود را از لندن رونمایی کند و از این می ترسید که منتقدان تئاتر پایتخت آن را تکه تکه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Mountain View company is scheduled to unveil a powerful new version of its Internet server for its Solaris operating system.
[ترجمه گوگل]شرکت Mountain View قرار است از نسخه قدرتمند جدید سرور اینترنتی خود برای سیستم عامل سولاریس خود رونمایی کند
[ترجمه ترگمان]شرکت نمایش کوهستان قرار است نسخه جدیدی از سرور اینترنت خود را برای سیستم عامل پایه خود رونمایی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The governor will unveil an extraterrestrial-themed highway sign, and a panel discussion by UFOlogists will ensue.
[ترجمه گوگل]فرماندار از تابلوی بزرگراهی با مضمون فرازمینی رونمایی خواهد کرد و میزگردی توسط UFOologists برگزار خواهد شد
[ترجمه ترگمان]فرماندار یک نشانه بزرگراه با موضوع ماورای عالم را رونمایی خواهد کرد و یک بحث گروهی توسط UFOlogists آغاز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A Conservative Government would unveil an inner city action force, Tim Devlin claimed yesterday.
[ترجمه گوگل]تیم دولین دیروز ادعا کرد که یک دولت محافظه کار از یک نیروی اقدام داخلی در شهر رونمایی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]تیم Devlin دیروز مدعی شد که یک دولت محافظه کار از یک نیروی اقدام شهری درونی پرده برداری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The president will unveil a specific policy agenda in his State of the Union message Feb.
[ترجمه گوگل]رئیس‌جمهور در پیام خود درباره وضعیت اتحادیه در فوریه از دستور کار سیاستی مشخصی رونمایی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور دستور جلسه سیاست خاص در کشور خود در مورد پیام اتحادیه را ارائه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Toyota is expected to unveil a model called the Ipsum, adding to models such as the RAV4 and the Hilux Surf.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود تویوتا از مدلی به نام ایپسوم رونمایی کند و به مدل هایی مانند راو4 و هایلوکس سرف اضافه کند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود تویوتا یک مدل به نام the را رونمایی کند و به مدل هایی از قبیل the و the Surf اضافه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The company expects to unveil soon a new compact Cavalier Coupe, which will be followed by a Lumina sedan in March.
[ترجمه گوگل]این شرکت انتظار دارد به زودی از یک کاوالیر کوپه کامپکت جدید رونمایی کند که پس از آن یک سدان لومینا در ماه مارس عرضه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این شرکت انتظار دارد که به زودی یک فهرست جدید از شوالیه گری بر روی زمین را رونمایی کند که در ماه مارس به دنبال آن یک سدان Lumina به دنبال آن خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The President will unveil the design for a new World War II memorial on the National Mall.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور از طرح یادبود جدید جنگ جهانی دوم در مرکز خرید ملی رونمایی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور طرحی را برای بنای یادبود جنگ جهانی دوم در مرکز ملی ارائه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Medical Systems will unveil new technologies and approaches for radiotherapy and radiosurgery.
[ترجمه گوگل]سیستم های پزشکی از فناوری ها و رویکردهای جدید رادیوتراپی و جراحی پرتودرمانی رونمایی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]سیستم های پزشکی از فن آوری های جدید و رویکردهای for و radiosurgery استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشکار ساختن (فعل)
open, manifest, unveil

نمودار کردن (فعل)
snarl, unveil

انگلیسی به انگلیسی

• reveal, uncover, disclose
when someone unveils something such as a new statue or painting, they draw back a curtain which is covering it, in a special ceremony.
if you unveil something that has been a secret, you make it known; a formal use.

پیشنهاد کاربران

رونمایی کردن، پرده برداری کردن، کشف حجاب کردن. آشکار نمودن
به اصل چیزی رسیدن، حقیقت پشت چیزی را معلوم کردن، پرده دری، کنار زدن حجاب و مانع، نقاب از چهره کسی یا چیزی برداشتن، مشخص کردن چیزی که در نهان یا پشت مانع و حجاب و پوشش یا نقاب است.
۱. پرده برداری کردن از. افتتاح کردن ۲. برای اولین بار به نمایش گذاشتن. ۳. اشکار کردن. پرده برداشتن از ۴. نقاب از چهره برداشتن
مثال:
There is none who may unveil it besides Allah.
غیر از خداوند هیچ کس نیست که ممکن باشد آن را آشکار کند.
�لَیْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ کَاشِفَةٌ�
فرض کنیم بر روی صورت یک نفر ماسک باشه، یا صورتش کلا پوشیده شده باشه با یک پارچه و یا حتی یک شی و وسیله با چیزی پوشیده شده باشه. اگر پارچه یا هر چیزی که باعث شده فرد یا شی مورد نظر مخفی بماند را کنار بزنیم، در واقع Unveil کرده اید. حجاب را برداشته اید تا به واقعیت برسید یا هویت آنرا کشف کنید
برداشتن حجاب. اشکار کردن
روشن ساختن مطلب، شفاف سازی مطلب
رونمایی کردن
آشکار کردن. برای اولین بار نشان دادن
There was an uneasy silence as the marketing director unveiled
his plans for the coming year.
رونمایی کردن . پرده برداشتن . پرده برداری کردن . اشکار ساختن . معرفی کردن

بپرس