unuttered

جمله های نمونه

1. That is the unuttered matter that underlies the ritualistic argument over arms sales.
[ترجمه گوگل]این موضوع ناگفته ای است که مبنای بحث تشریفاتی بر سر فروش اسلحه است
[ترجمه ترگمان]این مساله unuttered است که زیربنای استدلال ritualistic نسبت به فروش اسلحه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A word uttered is silver, but unuttered is golden.
[ترجمه گوگل]کلمه ای که گفته می شود نقره است، اما ناگفته طلایی است
[ترجمه ترگمان]کلمه ای که بر زبان جاری شد نقره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As the tree its leaves, I shed my words on the earth, let my thoughts unuttered flower in thy silence.
[ترجمه گوگل]همانطور که درخت برگ می زند، من کلماتم را بر زمین می ریزم، بگذار افکار ناگفته ام در سکوت تو گل دهند
[ترجمه ترگمان]وقتی درخت آن را ترک می کرد، کلماتم را روی زمین می کشیدم و اندیشه های خود را در سکوت فرو می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As the fallen leaves, I shed my words on the earth, let my thoughts unuttered flower in thy silence.
[ترجمه گوگل]در حالی که برگ های افتاده، سخنانم را بر زمین می ریزم، بگذار افکار ناگفته ام در سکوت تو گل دهند
[ترجمه ترگمان]به محض این که برگ ها بر زمین افتاد، کلماتم را روی زمین فرو بردم و افکارم را در سکوت فرو بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As the my words on the the earth, let my thoughts unuttered flower in thy silence.
[ترجمه گوگل]به عنوان سخنان من بر روی زمین، بگذار افکار ناگفته من در سکوتت گل کنند
[ترجمه ترگمان]همچنان که سخنان خود را روی زمین ادا کردم، افکارم را در سکوت فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not said

پیشنهاد کاربران