1. the orphan was unused to so much kindness
آن یتیم عادت نداشت که مورد اینهمه مهربانی قرار بگیرد.
2. He had grown unused to this sort of attention.
[ترجمه گوگل]او از این نوع توجه بی استفاده شده بود
[ترجمه ترگمان]او به این نوع توجه عادت نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. All pollution is simply an unused resource.
[ترجمه گوگل]همه آلودگی ها صرفاً یک منبع بلااستفاده هستند
[ترجمه ترگمان]تمام آلودگی به سادگی یک منبع استفاده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The house was left unused for most of the year.
[ترجمه گوگل]خانه در اکثر ایام سال بدون استفاده مانده بود
[ترجمه ترگمان]خانه بیشتر طول سال بلااستفاده مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Any unused pastry can be frozen and used at a later date.
[ترجمه گوگل]هر شیرینی استفاده نشده را می توان منجمد کرد و بعداً استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]هر گونه شیرینی مورد استفاده می تواند منجمد شود و در تاریخ بعدی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The church has lain empty and unused since 199
[ترجمه گوگل]این کلیسا از سال 199 خالی و بدون استفاده مانده است
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۹۹ به بعد کلیسا خالی و بلااستفاده مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There's room in the cellar to store unused furniture and what have you.
[ترجمه گوگل]در انبار اتاقی برای نگهداری اثاثیه استفاده نشده و چیزهایی که دارید وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک اتاق تو زیرزمین هست که مبلمان نداره و تو چی داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mother was entirely unused to such hard work.
[ترجمه گوگل]مادر کاملاً به این کار سخت عادت نداشت
[ترجمه ترگمان]مادر به این کار سخت عادت نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She received a refund on the unused tickets.
[ترجمه گوگل]او پول بلیط های استفاده نشده را بازپرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]او a را بابت بلیط های بلا استفاده دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You can change back unused dollars into pounds at the bank.
[ترجمه گوگل]می توانید دلارهای استفاده نشده را در بانک به پوند تبدیل کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید dollars دلار را به پوند در بانک عوض کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The meeting rooms are left unused for long periods.
[ترجمه گوگل]اتاق های جلسه برای مدت طولانی بدون استفاده رها می شوند
[ترجمه ترگمان]اتاق های ملاقات برای مدت طولانی بلااستفاده باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She was unused to talking about herself.
[ترجمه گوگل]او عادت نداشت در مورد خودش صحبت کند
[ترجمه ترگمان]عادت نداشت در مورد خودش حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He demanded a refund on the unused tickets.
[ترجمه گوگل]او خواستار بازپرداخت بلیط های استفاده نشده شد
[ترجمه ترگمان]او تقاضای بازپرداخت بلیط های بلااستفاده را کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Maggie was unused to being told what to do.
[ترجمه گوگل]مگی عادت نداشت که به او گفته شود چه کار کند
[ترجمه ترگمان]مگی عادت نداشت به کسی بگوید که باید چه کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I'm unused to getting up so early.
[ترجمه گوگل]من عادت ندارم اینقدر زود بیدار شوم
[ترجمه ترگمان]من عادت ندارم این قدر زود بیدار شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید