• : تعریف: combined form of usable. • متضاد: serviceable, usable
جمله های نمونه
1. Bombing had made roads and railways unusable.
[ترجمه گوگل]بمباران جاده ها و راه آهن را غیرقابل استفاده کرده بود [ترجمه ترگمان]bombing جاده ها و راه آهن غیرقابل unusable شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Pathetic effort, the story's unusable, nothing more than an unsubstantiated libel.
[ترجمه گوگل]تلاش رقت انگیز، داستان غیر قابل استفاده است، چیزی بیش از یک افترای بی دلیل [ترجمه ترگمان]تلاش رقت انگیز، داستان غیرقابل unusable، چیزی بیشتر از یک تهمت ثابت نشده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. But all of that military power is essentially unusable and irrelevant in the era ahead.
[ترجمه خالد عبدی] اما همه ی این قدرت نظامی در دوران پیش روی ما غیرقابل استفاده وبی فایده است
|
[ترجمه گوگل]اما تمام این قدرت نظامی اساساً در دوره پیش رو غیرقابل استفاده و بی ربط است [ترجمه ترگمان]اما همه این قدرت نظامی در عصر حاضر اساسا غیرقابل استفاده و بی ربط است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In its present condition it is unusable.
[ترجمه عبدی] در شرایط فعلی اش غیرقابل استفاده است
|
[ترجمه گوگل]در شرایط فعلی غیر قابل استفاده است [ترجمه ترگمان]در حال حاضر آن غیرقابل استفاده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Dealers are required to make the trade-ins unusable by destroying the engine, then recycle the old vehicles into scrap metal.
[ترجمه گوگل]فروشندگان موظفند با از بین بردن موتور، مبادلات تجاری را غیرقابل استفاده کنند، سپس خودروهای قدیمی را به ضایعات فلزی بازیافت کنند [ترجمه ترگمان]لازم است معامله کنندگان با خراب کردن موتور و سپس بازیافت وسایل نقلیه قدیمی به قراضه فلزات مورد استفاده قرار گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It's a well-nigh unusable config unless you never go beyond the kiddie Linux install.
[ترجمه گوگل]این یک پیکربندی تقریباً غیرقابل استفاده است مگر اینکه هرگز از نصب لینوکس فراتر نروید [ترجمه ترگمان]این یک پیکربندی well nigh است مگر این که هرگز از نصب لینوکس استفاده نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To saturate with water and make soggy or unusable.
[ترجمه گوگل]برای اشباع شدن با آب و خیس شدن یا غیرقابل استفاده کردن [ترجمه ترگمان]پر کردن آب و خیس کردن آب و یا غیرقابل استفاده کردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]محدوده کلیپ بورد غیرقابل استفاده Set'seek را دقیقاً خاموش کنید یا فریم های مرجع را مشخص کنید [ترجمه ترگمان]range clipboard unusable تنظیم دقیق یا مشخص کردن چارچوب های مرجع [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. DealerDealers are required to make the trade-ins unusable bydestoryingdestroying the engine, then recycle the old vehicles into scrap metal.
[ترجمه گوگل]DealerDealers موظفند با تخریب موتور، معاملات را غیرقابل استفاده کنند، سپس وسایل نقلیه قدیمی را به آهن قراضه بازیافت کنند [ترجمه ترگمان]DealerDealers ها برای ساخت the غیرقابل استفاده هستند و سپس وسایل نقلیه قدیمی را به قطعات فلزی تبدیل می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The normal supply of water has turned brown and unusable.
[ترجمه گوگل]منبع طبیعی آب قهوه ای و غیرقابل استفاده شده است [ترجمه ترگمان]آب معمولی آب قهوه ای و غیرقابل استفاده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The virus deletes files and corrupts essential core microchips leaving computers unusable.
[ترجمه گوگل]این ویروس فایل ها را حذف می کند و ریزتراشه های اصلی را خراب می کند و کامپیوترها را غیرقابل استفاده می کند [ترجمه ترگمان]این ویروس فایل را پاک می کند و هسته اصلی را فاسد می کند و کامپیوترها را غیرقابل استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The comments that follow are intended to help in learning to identify and reject unusable answers.
[ترجمه گوگل]نظراتی که در ادامه می آید برای کمک به یادگیری شناسایی و رد پاسخ های غیرقابل استفاده است [ترجمه ترگمان]نظراتی که در ادامه دنبال می شوند برای کمک به یادگیری برای شناسایی و رد کردن پاسخ های غیرقابل استفاده هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. When the product finally went on to the market, as the Agenda, I was sent a sample which was unusable.
[ترجمه گوگل]وقتی محصول در نهایت به عنوان دستور کار وارد بازار شد، یک نمونه برای من ارسال شد که غیرقابل استفاده بود [ترجمه ترگمان]هنگامی که محصول در نهایت به بازار رفت، به عنوان دستور کار، من یک نمونه را فرستادم که غیرقابل استفاده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Of the 1067 engines in stock in 1921- 64 percent were unusable according to official estimates.
[ترجمه گوگل]از 1067 موتور موجود در سال 1921- 64 درصد بر اساس برآوردهای رسمی غیرقابل استفاده بودند [ترجمه ترگمان]براساس برآورده ای رسمی، از ماشین های ۱۰۶۷ در سال ۱۹۲۱ - ۶۴ درصد غیرقابل استفاده شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Its other function is to take over your hard disc and encrypt all the file directories, rendering the disc unusable.
[ترجمه گوگل]عملکرد دیگر آن این است که هارد دیسک شما را کنترل می کند و همه فهرست های فایل را رمزگذاری می کند و دیسک را غیرقابل استفاده می کند [ترجمه ترگمان]کارکرد دیگر آن این است که دیسک سخت خود را اشغال کرده و تمام شاخه های فایل را مخفی کرده و دیسک غیرقابل استفاده بسازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[فوتبال] غیرقابل استفاده
انگلیسی به انگلیسی
• incapable of being used, unemployable something that is unusable is not in a good enough state or condition to be used.