untrodden

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not walked upon; untraversed.

- We made a path through the untrodden snow.
[ترجمه گوگل] از میان برف های رد نشده مسیری ایجاد کردیم
[ترجمه ترگمان] از میان برف های untrodden راه افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We untrod our steps to where we started.
[ترجمه گوگل]پله هایمان را تا جایی که شروع کردیم باز کردیم
[ترجمه ترگمان]از پله ها بالا رفتیم و به جایی که شروع کردیم حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. While there is one untrodden tractFor intellect or will. And men are free to think and act, Life is worth living. ( A.
[ترجمه گوگل]در حالی که یک مسیر رد نشده برای عقل یا اراده وجود دارد و مردها آزادند که فکر کنند و عمل کنند، زندگی ارزش زیستن دارد ( آ
[ترجمه ترگمان]در حالی که کسی به دنبال هوش و اراده نیست و مردان آزاد هستند که فکر کنند و عمل کنند، زندگی ارزش زیستن دارد (A
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. While there is one untrodden tract for intellect or will, And men are free to think and act, Life is worth living.
[ترجمه گوگل]در حالی که برای عقل یا اراده یک مسیر رد نشده وجود دارد، و انسانها در فکر و عمل آزادند، زندگی ارزش زیستن را دارد
[ترجمه ترگمان]در حالی که یک دستگاه بکر برای خرد و اراده وجود دارد و مردان آزاد هستند که فکر کنند و عمل کنند، زندگی ارزش زندگی کردن را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What is the meaning of an untrodden way, or of "there are none to praise" her but "very few to love"?
[ترجمه گوگل]معنای راه نرفته یا «هیچ کس نیست که او را ستایش کند» جز «عشق بسیار کم» چیست؟
[ترجمه ترگمان]معنی یک راه بکر، یا \"چیزی برای ستایش\" اما \"بسیار کمی برای عشق\" وجود ندارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. While there is one untrodden tract for intellect or will. And men are free to think and act, life is worth living. ----A. Austin.
[ترجمه گوگل]در حالی که برای عقل یا اراده یک مسیر رد نشده وجود دارد و مردان آزادند که فکر کنند و عمل کنند، زندگی ارزش زیستن دارد ----آ آستین
[ترجمه ترگمان]در حالی که یک راه بکر برای خرد و اراده وجود دارد و مردان آزاد هستند که فکر کنند و عمل کنند، زندگی ارزش زیستن دارد - - ای آستین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. While there is one untrodden tractFor intellect or men are free to think and act, Life is worth living. ( A.
[ترجمه گوگل]در حالی که یک مسیر رد نشده وجود دارد، زیرا عقل یا انسان آزادند که فکر و عمل کنند، زندگی ارزش زیستن را دارد ( آ
[ترجمه ترگمان]در حالی که کسی به پای هوش و یا مردان پا نگذاشته است که فکر کند و عمل کند، زندگی ارزش زندگی کردن را دارد (A
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. While there is one untrodden tract for intellect or will. And men are free to think and act, Life is worth living. ( A.
[ترجمه گوگل]در حالی که برای عقل یا اراده یک مسیر رد نشده وجود دارد و مردها آزادند که فکر کنند و عمل کنند، زندگی ارزش زیستن دارد ( آ
[ترجمه ترگمان]در حالی که یک راه بکر برای خرد و اراده وجود دارد و مردان آزاد هستند که فکر کنند و عمل کنند، زندگی ارزش زیستن دارد (A
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. While there is one untrodden tractFor intellect or will. And men are free to think and act, Life is worth living.
[ترجمه گوگل]در حالی که یک مسیر رد نشده برای عقل یا اراده وجود دارد و مردها آزادند که فکر کنند و عمل کنند، زندگی ارزش زیستن دارد
[ترجمه ترگمان]در حالی که کسی به دنبال هوش و اراده نیست و مردان آزاد هستند که فکر کنند و عمل کنند، زندگی ارزش زیستن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A grand and almost untrodden field of inquiry will be opened.
[ترجمه گوگل]یک میدان بزرگ و تقریباً رد نشده تحقیق باز خواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک عرصه وسیع و تقریبا بکر برای تحقیق باز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ending of our life remains an untrodden part in this world.
[ترجمه گوگل]پایان زندگی ما به عنوان یک بخش رد نشده در این دنیا باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]پایان زندگی ما همچنان ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For the most part untrodden as yet by tourist or landscape-painter, though within a four hour's journey from London.
[ترجمه گوگل]در بیشتر موارد هنوز توسط توریست یا نقاش منظره رد نشده است، البته در فاصله چهار ساعته از لندن
[ترجمه ترگمان]به عنوان the که هنوز به وسیله نقاش یا نقاش دیده نشده است، هر چند که در عرض یک سفر چهار ساعته از لندن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Not by these mounts, however, would one go to the Untrodden Land (Nibbana), as one who is self- tamed goes by his own tamed and well-controlled mind.
[ترجمه گوگل]با این حال، با این کوه‌ها نمی‌توان به سرزمین بی‌طرف (نیبانا) رفت، همانطور که کسی که خود رام شده است، با ذهن رام شده و کاملاً کنترل شده‌اش می‌رود
[ترجمه ترگمان]با این حال، نه با این mounts، کسی به سرزمین untrodden (Nibbana)می رود، به عنوان کسی که خود رام شده توسط ذهن tamed و تحت کنترل خودش پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Brooks It's very interesting. Brooks's reading of "She Dwelt Among Untrodden Ways," the wonderful Lucy poem by Wordsworth, emphasizes the irony of the poem.
[ترجمه گوگل]بروکس خیلی جالبه خواندن بروکز از "او در میان راه های رد نشده ساکن شد"، شعر فوق العاده لوسی از وردزورث، بر طنز شعر تأکید می کند
[ترجمه ترگمان]بروکس بسیار جالب است خواندن \"او\" در میان \"آسان ترین راه ها\"، \"شعر شگفت انگیز لوسی\" توسط وردزورث، تاکید بر طنز این شعر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "So when I like, I can fire, " said Pierre, and at the word three, he walked with rapid steps forward, straying off the beaten track and stepping over the untrodden snow.
[ترجمه گوگل]پیر گفت: «پس وقتی دوست دارم، می‌توانم شلیک کنم،» و در کلمه سه، با قدم‌های سریع به جلو رفت، از مسیر منحرف شده منحرف شد و از روی برف رد نشده قدم گذاشت
[ترجمه ترگمان]پی یر گفت: پس وقتی من خوشم می آید، می توانم آتش بزنم، و در کلمه سه، او با گام های سریع جلو آمد و از جاده شکست و از روی برف untrodden عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not trodden on

پیشنهاد کاربران

بپرس