until one drops

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
تا از پا افتادن / تا خسته و بی جون شدن / تا رمق نداشتن
در زبان محاوره ای:
تا جونت دربیاد، تا له بشی، تا بی حال بیفتی، تا دیگه نتونی ادامه بدی
🔸 تعریف ها:
1. ( اغراق آمیز – توصیفی ) :
...
[مشاهده متن کامل]

انجام کاری با شدت یا مدت زیاد تا حدی که فرد از خستگی بی حال بشه یا از پا بیفته
مثال: We danced until we dropped.
اون قدر رقصیدیم که از پا افتادیم.
2. ( طنزآمیز – روزمره ) :
برای توصیف فعالیت شدید یا پرانرژی، مثل خرید، کار، ورزش یا تفریح
مثال: She shopped until she dropped.
اون قدر خرید کرد که دیگه نای راه رفتن نداشت.
3. ( احساسی – استعاری ) :
گاهی برای بیان فداکاری یا تلاش زیاد در کاری، حتی تا مرز خستگی شدید
مثال: He worked until he dropped to finish the project.
اون قدر کار کرد تا پروژه رو تموم کنه که از خستگی بی حال شد.
🔸 مترادف ها:
tire out – go all out – push to the limit – exhaust oneself – burn out

تا سرحد مرگ