untied

جمله های نمونه

1. I snipped the string and untied the parcel.
[ترجمه گوگل]سیم را بریدم و بسته را باز کردم
[ترجمه ترگمان]نخ را بریدم و بسته را باز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nicholas untied the boat from her mooring.
[ترجمه گوگل]نیکلاس قایق را از لنگر باز کرد
[ترجمه ترگمان]نیکلای قایق را از کنار او باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then she untied her silk scarf.
[ترجمه tina] سپس شال ابریشمی اش را جدا کرد
|
[ترجمه گوگل]سپس روسری ابریشمی اش را باز کرد
[ترجمه ترگمان]بعد دستمال ابریشمی خود را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She untied his hands and let him go.
[ترجمه h] او باز کرد دستهایش را و ازاد شد
|
[ترجمه گوگل]دست هایش را باز کرد و او را رها کرد
[ترجمه ترگمان]دست هایش را باز کرد و رهایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She untied the rope and set the boat adrift.
[ترجمه گوگل]او طناب را باز کرد و قایق را به حالت پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]طناب را باز کرد و قایق را کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She untied the laces on one of her sneakers.
[ترجمه گوگل]بند یکی از کفش های ورزشیش را باز کرد
[ترجمه ترگمان]بنده ای کفشش را روی یکی از کفش های کتانی اش باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I untied the bow and unwrapped the small box.
[ترجمه گوگل]بند کمان را باز کردم و جعبه کوچک را باز کردم
[ترجمه ترگمان]من کمان را باز کردم و جعبه کوچک را باز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She hurriedly untied the ropes binding her ankles.
[ترجمه گوگل]او با عجله طناب هایی را که قوزک پاهایش را بسته بود باز کرد
[ترجمه ترگمان]او با عجله طناب را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He untied the rope and pushed the boat into the water.
[ترجمه گوگل]طناب را باز کرد و قایق را به داخل آب هل داد
[ترجمه ترگمان]طناب را باز کرد و قایق را به داخل آب هل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He untied the ropes.
[ترجمه گوگل]طناب ها را باز کرد
[ترجمه ترگمان]طناب ها را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I quickly untied the package and peeped inside.
[ترجمه گوگل]سریع بسته را باز کردم و داخلش را نگاه کردم
[ترجمه ترگمان]به سرعت بسته را باز کردم و به داخل سرک کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Peter untied his shoelaces.
[ترجمه گوگل]پیتر بند کفش هایش را باز کرد
[ترجمه ترگمان]پیتر بند کفشش را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your boot lace is untied.
[ترجمه گوگل]بند چکمه شما باز شده است
[ترجمه ترگمان]بند چکمه تو باز شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She crouched over the bag, untied the knotted corners and peered in.
[ترجمه گوگل]روی کیف خم شد، گوشه های گره خورده را باز کرد و به داخل نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او روی کیفش خم شد، پیچ ها را باز کرد و به داخل آن نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] ناپیوسته

انگلیسی به انگلیسی

• something such as a tie, shoelace, or ribbon that is untied has its ends loose rather than tied together in a bow or knot.

پیشنهاد کاربران

باز بودن. . . . باز بودن بند کفش. . . .
بازبودن. shoelace is untied بند کفش بازه
باز کردن

بپرس