untidiness

جمله های نمونه

1. The dust and untidiness in her room no longer bothered her.
[ترجمه گوگل]گرد و غبار و نامرتبی اتاقش دیگر او را آزار نمی داد
[ترجمه ترگمان]این گرد و خاک که در اتاق او بود دیگر ناراحتش نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I don't mind untidiness - it's dirtiness I can't stand.
[ترجمه گوگل]من از بی نظمی مهم نیستم - این کثیفی است که نمی توانم تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]با این حال، من از این رو که نمی توانم تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He couldn't be doing with her untidiness.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست با بی نظمی او کنار بیاید
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست با untidiness این کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His untidiness constantly niggled her.
[ترجمه گوگل]بی نظمی او مدام او را خفه می کرد
[ترجمه ترگمان]رفتارش دائما او را آزار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He hated untidiness and dirt.
[ترجمه گوگل]از بی نظمی و کثیفی متنفر بود
[ترجمه ترگمان]او از untidiness و کثافت متنفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bill's untidiness drives me mad.
[ترجمه گوگل]بی نظمی بیل مرا دیوانه می کند
[ترجمه ترگمان]خشونت بیل، من را دیوانه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Interior untidiness three time or over.
[ترجمه گوگل]بی نظمی داخلی سه بار یا بیشتر
[ترجمه ترگمان]وزارت داخله سه بار یا بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My wife is always nagging about my untidiness.
[ترجمه گوگل]همسرم همیشه از بی نظمی من ناله می کند
[ترجمه ترگمان]زن من همیشه در مورد untidiness غر می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If there's one thing I can't do with, it's untidiness.
[ترجمه گوگل]اگر یک چیز وجود دارد که نمی توانم با آن انجام دهم، آن بی نظمی است
[ترجمه ترگمان]اگر یک چیزی وجود داشته باشد که من نمی توانم با آن انجام دهم، it است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Whatever answer is given on the assignment point, there will be some untidiness within the statute.
[ترجمه گوگل]هر پاسخی که در مورد تکلیف داده شود، در اساسنامه بی نظمی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]هر پاسخی که در نقطه ماموریت داده می شود، untidiness در اساسنامه وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It also meant that the boys could see in and witness the general untidiness of his tiny room.
[ترجمه گوگل]همچنین به این معنی بود که پسرها می‌توانستند داخل اتاق کوچک او را ببینند و شاهد بی‌نظمی کلی اتاق باشند
[ترجمه ترگمان]همچنین به این معنی بود که بچه ها در untidiness و untidiness اتاق کوچک او را ببینند و ببینند که چه طور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A guest is complaining to the Asst . Manager about the untidiness of his room.
[ترجمه گوگل]یکی از مهمانان به معاونت شکایت می کند مدیر در مورد نامرتب اتاقش
[ترجمه ترگمان]یک مهمان در حال شکایت از the است مدیر درباره the اتاق او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• disorder, messiness, sloppiness, slovenliness

پیشنهاد کاربران

شلختگی. به هم ریختگی. ۲. ریخته پاشیده. شلوغ. به هم ریخته. نا منظم. آشفته
مثال:
Then let them do away with their untidiness.
پس بگذار آنها از شر شلختگی و به هم ریختگی خودشان راحت بشوند
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : untidiness
✅️ صفت ( adjective ) : untidy
✅️ قید ( adverb ) : untidily

بپرس