unthread

/ənˈθred//ˈʌnˈθred/

معنی: نخ بیرون اوردن از
معانی دیگر: (نخ یا تار و پود یا ریشه ی فرش و پارچه و غیره) کشیدن، در آوردن، ریش ریش کردن، واچیدن، (گره یا گرفتگی) برطرف کردن، ن  بیرون اوردن از مثلا از سوزن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unthreads, unthreading, unthreaded
(1) تعریف: to remove thread or threads from.

(2) تعریف: to disentangle or clarify.

(3) تعریف: to find one's way out of (a maze or the like).

مترادف ها

نخ بیرون اوردن از (فعل)
unthread

پیشنهاد کاربران

بپرس