unthoughtful

جمله های نمونه

1. Unthoughtful mistakes and plagiarism are issues of different nature.
[ترجمه گوگل]اشتباهات بدون فکر و سرقت ادبی موضوعاتی با ماهیت متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]اشتباه ات unthoughtful و سرقت ادبی مسایل طبیعت متفاوتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Please forgive for my any unthoughtful.
[ترجمه گوگل]لطفا برای هر بی فکری من ببخشید
[ترجمه ترگمان]لطفا برای اولین بار من رو ببخش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If we make "American dream" unthoughtful(indulge in the wild fantasy), regardless our own current situation, the badly need for energy will bring heavy burden and endless trouble for all humankind .
[ترجمه گوگل]اگر «رویای آمریکایی» را بی‌فکر کنیم (فانتزی‌های وحشی را غرق کنیم)، صرف نظر از وضعیت فعلی خود، نیاز شدید به انرژی بار سنگین و دردسر بی‌پایانی را برای همه نوع بشر به همراه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]اگر ما \"رویای آمریکایی\" را با توجه به وضعیت فعلی خود انجام دهیم، نیاز شدید به انرژی، بار سنگین و مشکلات بی پایان برای همه انسان ها را به ارمغان خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Today we'll get a chance to come across one example of human unthoughtful behavior.
[ترجمه گوگل]امروز این فرصت را خواهیم داشت که با نمونه ای از رفتارهای غیرمتفکرانه انسان روبرو شویم
[ترجمه ترگمان]امروز فرصتی به دست خواهیم آورد تا به یک نمونه از رفتار unthoughtful انسان برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the monitoring system of an old dam, there are usually some factors influencing the dam safety monitoring, such as unthoughtful designs, imperfect and spoiled equipments and so on.
[ترجمه گوگل]در سیستم مانیتورینگ سدهای قدیمی معمولاً عواملی بر نظارت ایمنی سد تأثیر می‌گذارند که از آن جمله می‌توان به طراحی‌های نادرست، تجهیزات ناقص و خراب و غیره اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]در سیستم نظارت بر یک سد قدیمی، معمولا عوامل موثر بر پایش ایمنی سد، مانند طرح های unthoughtful، تجهیزات ناقص و معیوب و غیره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "Tom's getting very profound, " said Daisy, with an expression of unthoughtful sadness.
[ترجمه گوگل]دیزی با ابراز غم و اندوهی غیر قابل فکر گفت: "تام دارد بسیار عمیق می شود "
[ترجمه ترگمان]دی زی با حالتی غمگین گفت: - تام داره خیلی عمیق می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A creative person is neither a utopianist nor an unthoughtful daredevil.
[ترجمه گوگل]یک فرد خلاق نه اتوپییست است و نه یک جسارت بی فکر
[ترجمه ترگمان]یک انسان خلاق نه a است و نه an daredevil
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• inconsiderate; not thoughtful

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: Lacking consideration or care for others' feelings 🧠
🔍 مترادف: Inconsiderate
✅ مثال: His unthoughtful comment hurt her deeply during the conversation.
💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Thoughtless
🔘 Unthoughtful
🔘 Unthinking
🔘 Unconcerned
🔘 Uncaring
🔘 Unmindful
🔘 Heedless
🔘 Unheeding
🔘 Insensitive
🔘 Unsympathetic
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 Tactless
🔘 Intolerant
🔘 Rude
🔘 Ungracious
🔘 Inconsiderate
✅ Definition:
👉 Describing someone who shows a lack of consideration or care for others.

بپرس