unteachable

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of teachable.

جمله های نمونه

1. Teachers find that the children become unteachable - those in the lower classes have to be fed sedatives to calm them down.
[ترجمه گوگل]معلمان متوجه می‌شوند که بچه‌ها غیرقابل آموزش می‌شوند - به آن‌هایی که در طبقات پایین‌تر هستند باید داروهای آرام بخش بخورند تا آرام شوند
[ترجمه ترگمان]معلمان می دانند که بچه ها unteachable می شوند - آن هایی که در طبقات پایین هستند باید از داروهای مسکن تغذیه کنند تا آن ها را آرام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In short, this novelist has the maddeningly unteachable gift of being interesting.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، این رمان نویس دارای موهبت دیوانه کننده و غیر قابل آموزش جالب بودن است
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، این رمان نویس، استعداد دیوانه کننده ای برای جذاب بودن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But the spirit, the motions were those inimitable, unteachable, Russian gestures the uncle had hoped for from her.
[ترجمه گوگل]اما روح و حرکات آن حرکات روسی تکرار نشدنی و غیر قابل آموزش بود که عمو از او انتظار داشت
[ترجمه ترگمان]اما روح، حرکات تقلید ناپذیر، حرکات تقلید ناپذیر و حرکات روسی که شوهر خاله اش از او انتظار داشت، تقلید ناپذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Montessori went on to successfully teach many more children previously thought "unteachable", including the mentally disabled and the extremely poor.
[ترجمه گوگل]مونته سوری با موفقیت به بسیاری از کودکانی که قبلاً "غیر قابل آموزش" فکر می کردند، از جمله معلولان ذهنی و بسیار فقیر آموزش داد
[ترجمه ترگمان]Montessori با موفقیت به بسیاری از کودکانی که قبلا \"unteachable\" فکر می کردند، از جمله معلولین ذهنی و افراد بسیار فقیر، آموزش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you think they are unteachable, simply ask them to expand upon their favorite interests: computers, books, fishing, sports, games, artwork, play, music or animals.
[ترجمه گوگل]اگر فکر می کنید که آنها غیر قابل آموزش هستند، به سادگی از آنها بخواهید که علایق مورد علاقه خود را گسترش دهند: رایانه، کتاب، ماهیگیری، ورزش، بازی، آثار هنری، بازی، موسیقی یا حیوانات
[ترجمه ترگمان]اگر شما فکر می کنید که آن ها unteachable هستند، به سادگی از آن ها می خواهند که علایق محبوب خود را گسترش دهند: کامپیوترها، کتاب ها، ماهی گیری، ورزش، بازی ها، آثار هنری، بازی، موسیقی و حیوانات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His gut instinct was his genius. It's absolutely unteachable.
[ترجمه گوگل]غریزه درونی او نبوغ او بود این کاملا غیر قابل آموزش است
[ترجمه ترگمان]غریزه His، نبوغ او بود کاملا unteachable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Novelistic vivacity, the great unteachable, the unschooled enigma, has a way of making questions of form appear scholastic.
[ترجمه گوگل]نشاط رمان نویسی، آموزش ناپذیر بزرگ، معمای درس نخوانده، راهی دارد که پرسش های فرم را مکتبی جلوه می دهد
[ترجمه ترگمان]با نشاط و نشاط، unteachable بزرگ، معمای unschooled، روشی برای مطرح کردن سوالات آموزشی در نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kids who were "unteachable" due to ADHD and stress, are now sitting quietly meditating. Hopefully this will save many children before they have been attacked by the negative forces.
[ترجمه گوگل]کودکانی که به دلیل ADHD و استرس "ناآموز" بودند، اکنون آرام نشسته اند و مدیتیشن می کنند امیدواریم این امر باعث نجات بسیاری از کودکان قبل از حمله نیروهای منفی شود
[ترجمه ترگمان]کودکانی که به خاطر ADHD و استرس \"unteachable\" بودند در حال تفکر آرام نشسته هستند امیدوارم که این کار بسیاری از کودکان را قبل از اینکه توسط نیروهای منفی مورد حمله قرار بگیرند، نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many were the worst students at the school and thought to be "unteachable. "
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها بدترین دانش‌آموزان مدرسه بودند و فکر می‌کردند که آنها "غیر قابل آموزش" هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها بدترین دانش آموزان مدرسه بودند و فکر می کردند که \"unteachable\" هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Kids who were "unteachable" due to ADHD and stress, are now sitting quietly meditating.
[ترجمه گوگل]کودکانی که به دلیل ADHD و استرس "ناآموز" بودند، اکنون آرام نشسته اند و مدیتیشن می کنند
[ترجمه ترگمان]کودکانی که به خاطر ADHD و استرس \"unteachable\" بودند در حال تفکر آرام نشسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That kind of instinctive, indefatigable willingness to engage is a gift, Mr Caen, as unteachable as it is unbuyable.
[ترجمه گوگل]این نوع تمایل غریزی و خستگی ناپذیر برای مشارکت، هدیه ای است، آقای کان، به همان اندازه که غیر قابل آموزش و خریدنی است
[ترجمه ترگمان]این تمایل غریزی و خستگی ناپذیر برای شرکت دادن یک هدیه است، آقای کان، تا آنجا که unteachable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The question must therefore be posed as to how many Roman Catholic theologians have remained unteachable in this fundamental respect.
[ترجمه گوگل]بنابراین باید این سؤال مطرح شود که چه تعداد از الهی‌دانان کاتولیک رومی از این نظر اساسی غیرقابل آموزش باقی مانده‌اند
[ترجمه ترگمان]بنابراین این سوال باید در نظر گرفته شود که بسیاری از دین شناسان کاتولیک رومی در این رابطه اساسی unteachable باقی مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One of the darkest evils of our world is surely the unteachable wildness of the Good.
[ترجمه گوگل]یکی از تاریک ترین بدی های دنیای ما مطمئناً وحشی غیر قابل آموزش خوب است
[ترجمه ترگمان]یکی از تاریک ترین شرارت دنیای ما مطمئنا the wildness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Maria Montessori started a school for children that were regarded as unteachable.
[ترجمه گوگل]ماریا مونته سوری مدرسه ای برای کودکان راه اندازی کرد که غیرقابل آموزش تلقی می شدند
[ترجمه ترگمان]ماریا Montessori مدرسه برای کودکانی که به عنوان unteachable در نظر گرفته می شدند را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• incapable of being taught, uneducable

پیشنهاد کاربران

بپرس