untaxed

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of taxed.

جمله های نمونه

1. They don't know the maximum untaxed income, but they do know George Washington had hippopotamus teeth.
[ترجمه گوگل]آنها حداکثر درآمد بدون مالیات را نمی دانند، اما می دانند که جورج واشنگتن دندان های اسب آبی داشت
[ترجمه ترگمان]آن ها حداکثر درآمد untaxed را نمی دانند، اما می دانند که جورج واشینگتن دندان اسب آبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Much of this increase in production went untaxed since cadastral surveys were often hopelessly out of date.
[ترجمه گوگل]بسیاری از این افزایش تولید بدون مالیات باقی ماند زیرا بررسی های کاداستر اغلب به طرز ناامیدکننده ای منسوخ شده بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر این افزایش در تولید کاهش یافته است چرا که بررسی های cadastral اغلب به طور ناامید از تاریخ حذف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I have an untaxed expense account.
[ترجمه گوگل]من یک حساب هزینه بدون مالیات دارم
[ترجمه ترگمان]من یه حساب بدون مالیات دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For untaxed tobacco and alcohol products auctioned off by the court or other agencies: the purchaser.
[ترجمه گوگل]برای محصولات تنباکو و الکل بدون مالیات که توسط دادگاه یا سایر آژانس ها به حراج گذاشته شده اند: خریدار
[ترجمه ترگمان]برای فروش محصولات تنباکو و الکل به حراج توسط دادگاه و یا سایر آژانس ها به حراج گذاشته شده است: خریدار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unfortunately, bidis are largely untaxed in India.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، بیدی ها تا حد زیادی در هند مالیات ندارند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، bidis تا حد زیادی در هند untaxed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In theory, the profits of untaxed companies would reappear as taxable proceeds elsewhere in the economy.
[ترجمه گوگل]در تئوری، سود شرکت های بدون مالیات به عنوان درآمد مشمول مالیات در سایر نقاط اقتصاد ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]در نظریه، سود شرکت های untaxed به عنوان درآمد مشمول مالیات در جای دیگری در اقتصاد آشکار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Failure to report or disclose smuggled or untaxed cargoes after discovering them.
[ترجمه گوگل]عدم گزارش یا افشای محموله های قاچاق یا بدون مالیات پس از کشف
[ترجمه ترگمان]عدم موفقیت در گزارش و یا فاش کردن کالاهای قاچاق و یا untaxed پس از کشف آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fact that employer-provided insurance is untaxed blunts employers' incentives to control costs.
[ترجمه گوگل]این واقعیت که بیمه ارائه شده توسط کارفرما بدون مالیات است، انگیزه کارفرمایان را برای کنترل هزینه ها کم می کند
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که بیمه فراهم شده توسط کارفرما، محرک کارفرما برای کنترل هزینه ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The act will give the government new rights to impound untaxed cars and crush them.
[ترجمه گوگل]این قانون به دولت حقوق جدیدی برای توقیف خودروهای بدون مالیات و له کردن آنها می دهد
[ترجمه ترگمان]این اقدام به دولت حقوق تازه ای می دهد تا ماشین ها را متوقف کند و آن ها را درهم بشکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ideal scenarios is to buy duty free, and have it arrive untaxed by local customs.
[ترجمه گوگل]سناریوهای ایده آل این است که بدون عوارض گمرکی بخرید و گمرک محلی آن را بدون مالیات برسانید
[ترجمه ترگمان]سناریوهای ایده آل این است که مالیات را رایگان بخرند و از طریق گمرک محلی به untaxed برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Because after the assessment of taxes and large penalties, tax collection officers can civilly seize assets to pay the additional taxes, thus depriving an individual of untaxed profits.
[ترجمه گوگل]زیرا پس از تعیین مالیات و جریمه های کلان، مأموران وصول مالیات می توانند دارایی ها را به صورت مدنی برای پرداخت مالیات اضافی توقیف کنند و در نتیجه فرد را از سودهای مالیات نشده محروم کنند
[ترجمه ترگمان]به این دلیل که پس از ارزیابی مالیات و جرایم بزرگ، ماموران وصول مالیات می توانند با نزاکت دارایی ها را توقیف کنند تا مالیات های اضافی پرداخت کنند، در نتیجه یک فرد از سود untaxed را محروم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In other words, a slow economy imposes implicit taxes on untaxed individuals.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، اقتصاد کند، مالیات های ضمنی را بر افراد بدون مالیات تحمیل می کند
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، یک اقتصاد آرام مالیات ضمنی را بر افراد untaxed تحمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The result is a government that allows inherited wealth, untaxed wealth, and arbitrage and I don't see an end to the problem.
[ترجمه گوگل]نتیجه دولتی است که به ثروت موروثی، ثروت بدون مالیات و آربیتراژ اجازه می دهد و من پایانی برای مشکل نمی بینم
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک دولت است که به ثروت موروثی، ثروت untaxed، و arbitrage اجازه می دهد و من پایان این مشکل را نمی بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ruth Kelly wants to continue the explosion in leisure travel by indulging it with new airports and untaxed fuel.
[ترجمه گوگل]روث کلی می‌خواهد به انفجار در سفرهای تفریحی با افراط در فرودگاه‌های جدید و سوخت بدون مالیات ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]\"روت کلی\" می خواهد به این انفجار در سفره ای تفریحی با خرید فرودگاه های جدید و سوخت untaxed ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not subject to taxation; not taxed

پیشنهاد کاربران

بپرس