untaught

/ʌnˈtɔːt//ʌnˈtɔːt/

معنی: نادان، درس نخوانده، تعلیم نیافته، فرانگرفته
معانی دیگر: زمان گذشته و اسم مفعول: unteach، ناآموخته، مورد تدریس قرار نگرفته، تحصیل نکرده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: not instructed or taught; ignorant.
مشابه: ignorant

- He played the piano well, but being untaught, his playing lacked polish.
[ترجمه گوگل] او پیانو را به خوبی می نواخت، اما از آنجایی که آموزش نمی دید، نوازندگی او فاقد جلای بود
[ترجمه ترگمان] پیانو را خوب می نواخت، ولی تعلیم نیافته بود، نواختن او فاقد برق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: acquired or occurring naturally; not learned by teaching.

- We were amazed by the child's untaught mathematical skills.
[ترجمه گوگل] ما از مهارت های ریاضی نا آموخته این کودک شگفت زده شدیم
[ترجمه ترگمان] ما از مهارت های تعلیم تعلیم نیافته کودک شگفت زده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Better be unborn than untaught, for ignorance is the root of misfortune.
[ترجمه محسن قنبری] به دنیا نیامدن بهتر از نیاموختن است، زیرا جهل ریشه بدبختی است.
|
[ترجمه گوگل]بهتر است متولد نشده باشی تا ناآموخته، زیرا جهل ریشه بدبختی است
[ترجمه ترگمان]بهتر از تعلیم و تربیت، چون نادانی، ریشه بدبختی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Better be unboun than untaught, for ignorance is the root of misfortune.
[ترجمه محسن قنبری] به دنیا نیامدن بهتر از نیاموختن است، زیرا جهل ربشه بدبختی است است
|
[ترجمه گوگل]بی بند و باری بهتر از بی آموزه بودن است، زیرا جهل ریشه بدبختی است
[ترجمه ترگمان]بهتر از تعلیم و تربیت و تعلیم و تربیت بهتر از تعلیم نیافته است، زیرا جهل و بی خبری ریشه بدبختی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Untaught people whose verbal skills are grossly deficient.
[ترجمه محسن قنبری] افراد نیاموزیده که مهارت کلامی ناقصی دارند.
|
[ترجمه گوگل]افراد آموزش ندیده ای که مهارت های کلامی آنها به شدت ناقص است
[ترجمه ترگمان]افرادی که مهارت های کلامی آن ها به طور فاحش ناقص هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wholly untaught, with faculties quite torpid, they seemed to me hopelessly dull.
[ترجمه محسن قنبری] کاملا آموزش ندیده ، با استعداد محیر العقول، برایم بشدت خسته کننده اند
|
[ترجمه گوگل]آنها کاملاً آموزش ندیده، با استعدادهای کاملاً گیج کننده، به نظر من به طرز ناامیدکننده ای کسل کننده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]چون کاملا تعلیم نیافته بودند به نظر من کاملا بی حال بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A child is better unborn than untaught.
[ترجمه محسن قنبری] بچه بهتر است به دنیا نیاید تا اینکه اموزش نبیند
|
[ترجمه گوگل]بچه به دنیا نیامده بهتر از آموزش ندیده است
[ترجمه ترگمان]کودک هنوز به دنیا نیامده است تا تعلیم و تعلیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A gift untaught is a ship unguided.
[ترجمه گوگل]هدیه ای که آموزش داده نشده، کشتی بدون هدایت است
[ترجمه ترگمان]یک هدیه، تعلیم و تربیت، یک کشتی unguided است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Better be untaught, for ignorance is the root of misfortune.
[ترجمه گوگل]بهتر است ندانم، زیرا جهل ریشه بدبختی است
[ترجمه ترگمان]تعلیم و تربیت بهتر و تعلیم نیافته است، زیرا نادانی ریشه بدبختی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Better untaught than ill taught.
[ترجمه گوگل]آموزش ندیده بهتر از بدآموزی است
[ترجمه ترگمان]تعلیم و تربیت بهتر از آن است که من آموخته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many believe this technological tool is too important and too useful to be untaught to students.
[ترجمه گوگل]بسیاری بر این باورند که این ابزار تکنولوژیکی بسیار مهم و مفید است که به دانش آموزان آموزش داده نشود
[ترجمه ترگمان]بسیاری بر این باورند که این ابزار تکنولوژیکی بسیار مهم است و برای تعلیم و تربیت دانش آموزان مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نادان (صفت)
silly, inept, simple, unlettered, apish, ignorant, foolish, unwise, asinine, thickheaded, witless, untaught, self-blinded

درس نخوانده (صفت)
illiterate, unlettered, untaught

تعلیم نیافته (صفت)
untaught

فرانگرفته (صفت)
untaught

انگلیسی به انگلیسی

• not instructed, ignorant, uneducated; natural, spontaneous

پیشنهاد کاربران

درس نخوانده
درس نخوانده، تعلیم نیافته. امی
مثال:
Those who follow the Apostle, the untaught prophet
آنهایی که از فرستاده و پیامبر امی پیروی می کنند.
�الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ�

بپرس