untarnished

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of tarnished.

جمله های نمونه

1. From a sky of untarnished blue, the sun beamed down upon the city.
[ترجمه گوگل]از آسمان آبی رنگ نشده، خورشید بر شهر تابید
[ترجمه ترگمان]از آسمان آبی، خورشید بر فراز شهر می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Comparatively, Northridge came through almost untarnished, and Los Angeles emerged shaken but hardly slammed.
[ترجمه گوگل]نسبتاً، نورتریج تقریباً بدون خدشه گذشت و لس آنجلس تکان خورده اما به سختی مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در مقایسه، Northridge تقریبا لکه دار شد، و لوس آنجلس تکان خورد ولی بسختی برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Because he and others loved moving, living, untarnished waters, we now have some left to cherish.
[ترجمه گوگل]از آنجا که او و دیگران عاشق آب‌های متحرک، زنده و پاک‌نشده بودند، اکنون آب‌هایی باقی مانده است که باید آن‌ها را گرامی بداریم
[ترجمه ترگمان]چون او و دیگران دوست داشتند نقل مکان کنند، زندگی کنند، لکه دار نشود، چیزی برای نگهداری از آن ها باقی نمانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is difficult for heroes to remain untarnished, still less Soviet ones, but on the 50th anniversary of the first human travel in space, such a fate is reserved for Yuri Gagarin.
[ترجمه گوگل]برای قهرمانان سخت است که خدشه دار بمانند، حتی برای قهرمانان شوروی، اما در پنجاهمین سالگرد اولین سفر انسان در فضا، چنین سرنوشتی برای یوری گاگارین محفوظ است
[ترجمه ترگمان]برای قهرمانان دشوار است که لکه دار باشند، هنوز هم اتحاد جماهیر شوروی سابق، اما در پنجاهمین سالگرد اولین سفر انسانی در فضا، چنین سرنوشتی برای یوری گاگارین ذخیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the other enclosure, the food was always untarnished.
[ترجمه گوگل]در محوطه دیگر، غذا همیشه لکه دار نبود
[ترجمه ترگمان]در قسمت دیگر، غذا همیشه لکه دار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The untarnished beauty of nature has deepened our aesthetic sense and sublimated it into a conscious feeling for the environment.
[ترجمه گوگل]زیبایی بی‌خطر طبیعت حس زیبایی‌شناختی ما را عمیق‌تر کرده و آن را به یک احساس آگاهانه نسبت به محیط تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]زیبایی لکه دار طبیعت حس زیبایی شناختی مان را عمیق تر کرده است و آن را به یک حس آگاهانه برای محیط زیست تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The juxtaposition of pure and untarnished souls versus those souls ripped apart by murderous acts has been clearly set up with Harry's undamaged soul vs.
[ترجمه گوگل]کنار هم قرار گرفتن روح‌های پاک و بی‌خطر در مقابل آن ارواح که توسط اعمال قتل‌آمیز از هم جدا شده‌اند، به وضوح با روح سالم هری در برابر آن تنظیم شده است
[ترجمه ترگمان]کنار آن روح پاک و لکه دار، بین آن ها روح لکه دار و لکه دار وجود دارد که با آن روح سالم و سالم هری در برابر روح سالم هری قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Round 1900 his repute was still untarnished.
[ترجمه گوگل]در حدود سال 1900 شهرت او هنوز مخدوش بود
[ترجمه ترگمان]حدود سال ۱۹۰۰ که شهرت او هنوز لکه دار نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Only the healthiest citizens and those with an untarnished political record are allowed to live in Pyongyang, a "city of the elite".
[ترجمه گوگل]فقط سالم ترین شهروندان و کسانی که دارای سوابق سیاسی خدشه دار هستند اجازه دارند در پیونگ یانگ، "شهر نخبگان" زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]تنها سالم ترین شهروندان و آن هایی که سابقه نداشته اند، مجاز به زندگی در پیونگ یانگ، \"شهر نخبگان\" هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And untarnished by smoke.
[ترجمه گوگل]و از دود آلوده نشده است
[ترجمه ترگمان]و untarnished با دود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But more important than these human aspects is the virtually untarnished natural history of the refuge.
[ترجمه گوگل]اما مهمتر از این جنبه های انسانی، تاریخ طبیعی تقریباً خدشه دار پناهگاه است
[ترجمه ترگمان]اما از این جنبه های انسانی مهم تر از لکه دار شدن تاریخ طبیعی پناه گاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The nation rising from the brine with its missile-launchers still untarnished.
[ترجمه گوگل]ملتی که از آب شور برمی خیزد با موشک انداز هایش هنوز لکه دار نشده است
[ترجمه ترگمان]ملتی که از the با launchers که هنوز لکه دار نشده بود بالا می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Under Mr Yarrow's guiding hand, the reputation of the school was untarnished, these five long years.
[ترجمه گوگل]در این پنج سال طولانی، تحت هدایت آقای یارو، شهرت مدرسه لکه دار شد
[ترجمه ترگمان]در زیر دست راهنمای آقای yarrow، لکه دار شدن مدرسه لکه دار شده بود، این پنج سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Those wanting a 21st-century assessment will have to wait for a new generation, untarnished by forgotten feuds and loyalties, to read Marx with unblinkered eyes.
[ترجمه گوگل]کسانی که خواهان ارزیابی قرن بیست و یکمی هستند، باید منتظر نسل جدیدی باشند که توسط دشمنی ها و وفاداری های فراموش شده لکه دار نشده اند تا مارکس را با چشمانی بدون پلک بخوانند
[ترجمه ترگمان]آن هایی که خواهان ارزیابی قرن بیست و یکم هستند باید منتظر نسل جدیدی باشند که لکه دار شده از طریق دشمنی های و وفاداری فراموش شده، برای خواندن آثار مارکس با چشم unblinkered
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The amazing part of Shonnetta's journey is that not only was she able to break a destructive cycle of poverty, but that she helped others how to do the same with an open and untarnished heart.
[ترجمه گوگل]بخش شگفت انگیز سفر شونتا این است که او نه تنها توانست یک چرخه ویرانگر فقر را بشکند، بلکه به دیگران کمک کرد که چگونه با قلبی باز و خدشه دار این کار را انجام دهند
[ترجمه ترگمان]بخش شگفت انگیز سفر s این بود که او نه تنها می توانست یک چرخه مخرب از فقر را بشکند، بلکه به دیگران کمک کرد تا چگونه با قلبی آزاد و لکه دار این کار را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having no stains

پیشنهاد کاربران

بدون لکه و کدورت ( درباره اشیا مثلا شیشه )
باکره
untainted
رسوا، بدنام و ضایع نشده

بپرس