• : تعریف: combined form of tamed. • متضاد: tame • مشابه: savage, unbroken, wild
جمله های نمونه
1. Nepal is stunning, with its wild, untamed landscape.
[ترجمه عادل چایچیان] نپال با مناظر وحشی و بکرش جذاب است.
|
[ترجمه گوگل]نپال با مناظر وحشی و رام نشده خود خیره کننده است [ترجمه ترگمان]نپال با مناظر وحشی و وحشی آن خیره کننده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was so angry, he was like a untamed beast.
[ترجمه گوگل]او بسیار عصبانی بود، او مانند یک حیوان رام نشده بود [ترجمه ترگمان]اون خیلی عصبانی بود، مثل یه حیوون وحشی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her untamed curls fell around her face.
[ترجمه گوگل]فرهای رام نشده اش دور صورتش افتاد [ترجمه ترگمان]موهای سرش روی صورتش افتاده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The interior of Corsica is high and untamed.
[ترجمه گوگل]فضای داخلی کورس مرتفع و رام نشده است [ترجمه ترگمان]داخل جزیره کرس بلند و رام نشدنی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Untamed, they can indulge their short-term and promiscuous male sexuality and many do.
[ترجمه گوگل]رام نشده، آنها می توانند از تمایلات جنسی کوتاه مدت و بی بند و بار مردانه خود لذت ببرند و بسیاری این کار را انجام می دهند [ترجمه ترگمان]آن ها می توانند تمایلات جنسی کوتاه مدت و هرزه خود را ابراز کنند و بسیاری از آن ها را انجام دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Untamed horses roamed free in the wilds of the American plains.
[ترجمه گوگل]اسب های رام نشده آزادانه در وحشی دشت های آمریکا پرسه می زدند [ترجمه ترگمان]اسب های untamed در دل طبیعت دشت های آمریکا آزادانه پرسه می زدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Never allow your mind to wander untamed like a wild animal that exists on the basis of survival of the fittest. Tame your mind with consistent focus on your goals and desires. Stephen Richards
[ترجمه گوگل]هرگز اجازه نده ذهنت رام نشده مانند حیوان وحشی که بر اساس بقای بهترین ها وجود دارد سرگردان شود ذهن خود را با تمرکز مداوم بر روی اهداف و خواسته های خود رام کنید استیون ریچاردز [ترجمه ترگمان]هرگز به ذهن تان اجازه ندهید که مثل یک حیوان وحشی سرگردان شود که براساس بقای شایسته ترین فرد وجود دارد ذهن خود را با تمرکز مداوم بر روی اهداف و خواسته های خود متمرکز کنید استفان ریچاردز [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I was impressed by these untamed people.
[ترجمه گوگل]من تحت تاثیر این افراد رام نشده قرار گرفتم [ترجمه ترگمان]من تحت تاثیر این مردم وحشی قرار گرفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Gap is an untamed wilderness of jungle and swampland with no road infrastructure whatsoever, and it's officially off-limits to foreign travelers.
[ترجمه گوگل]گپ یک بیابان رام نشده از جنگل و باتلاق است که هیچ زیرساخت جاده ای ندارد، و به طور رسمی برای مسافران خارجی ممنوع است [ترجمه ترگمان]شکاف، طبیعت بکر و وحشی جنگل است و هیچ زیرساخت جاده ای ندارد و به طور رسمی محدود به مسافران خارجی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Brad and Angelina may have been too untamed once for anything as stuffy as a marriage license. But then they had children have already done their domesticating damage.
[ترجمه گوگل]برد و آنجلینا ممکن است یک بار برای هر چیزی به اندازه مجوز ازدواج خیلی رام نشده باشند اما پس از آن آنها بچه هایی داشتند که قبلاً آسیب اهلی کردن خود را انجام داده اند [ترجمه ترگمان]به راد و آنجلینا باز هم برای هر چیزی مثل پروانه ازدواج خفه و وحشی شده بودند اما پس از آن، بچه ها قبلا به آن ها آسیب رسانده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Dual personality: untamed nature, meek, the art college China painting research direction graduate student graduates.
[ترجمه گوگل]شخصیت دوگانه: طبیعت رام نشده، حلیم، کالج هنر چین فارغ التحصیلان فارغ التحصیل رشته تحقیقات نقاشی چین [ترجمه ترگمان]شخصیت دوگانه: طبیعت رام نشدنی، متواضع، هنر کالج هنر چین، مسیر تحقیقاتی فارغ التحصیلان فارغ التحصیلان دانشگاهی را نقاشی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In the untamed frontier of the Kamchatka Peninsula, poaching keeps the bears at risk.
[ترجمه گوگل]در مرز رام نشده شبه جزیره کامچاتکا، شکار غیرقانونی خرس ها را در معرض خطر نگه می دارد [ترجمه ترگمان]در مرز وحشی شبه جزیره کامچاتکا، شکار غیر قانونی خرس را در معرض خطر قرار می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Vast expanses of untamed wilderness punish intruders with feral brutality.
[ترجمه گوگل]گستره وسیعی از بیابان رام نشده، متجاوزان را با خشونت وحشیانه مجازات می کند [ترجمه ترگمان]گستره وسیعی از حیات وحش رام نشدنی، intruders را با وحشیگری feral تنبیه می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Lydia was Lydia still untamed, unabashed, wild, noisy, and fearless.
[ترجمه گوگل]لیدیا لیدیا بود که هنوز رام نشده، بی شرم، وحشی، پر سر و صدا و نترس [ترجمه ترگمان]لیدیا هم رام و رام و رام و پر سر و صدا و پر سر و صدا و نترس بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• not trained, not domesticated
پیشنهاد کاربران
۱. ( زمین ) بکر. دست نخورده ۲. ( حیوان ) رام نشده. تربیت نشده. وحشی ۳. مستقل. آزاد. اسیر ( چیزی ) نشده مثال: Nepal was stunning with its wild, untamed landscape نپال با مناظر و چشم اندازهای بکر و دست نخورده اش شگفت آور بود.
کنترل نشده، غیرقابل کنترل
رام نشده بی وقفه
اصلاح نشده مثل: untamed beard
بی اختیار
- ( درمورد حیوان ) :رام نشده - ( درمورد زمین یا مکان ) : بکر
نا بسارده
بی وقفه_رام نشده ( پ. ن: اسم یه سریال چینی هم هست: ) )
بی وقفه
( سرزمین ) دست نخورده، ( حیوان ) رام نشده، وحشی the image of the West as an untamed wilderness his untamed beard