1. He showed unswerving loyalty to his friends.
[ترجمه گوگل]او وفاداری بی دریغ به دوستانش نشان داد
[ترجمه ترگمان]او به دوستانش وفادار مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He had an unswerving devotion to duty.
[ترجمه گوگل]او به وظيفه سرسپردگي داشت
[ترجمه ترگمان]از خود گذشتگی کوتاهی داشت که به وظیفه اش عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In his diary of 1944 he proclaims unswerving loyalty to the monarchy.
[ترجمه گوگل]او در دفتر خاطرات خود در سال 1944 وفاداری سرسختانه به سلطنت را اعلام می کند
[ترجمه ترگمان]در یادداشت های خود در سال ۱۹۴۴، او بدون قید و شرط وفاداری را به سلطنت اعلام داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The general had an unswerving devotion to duty.
[ترجمه گوگل]ژنرال تعهدی سرسختانه به وظیفه داشت
[ترجمه ترگمان]ژنرال از خود گذشتگی کوتاهی به وظیفه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He is unswerving in pursuit of his aims.
[ترجمه گوگل]او در تعقیب اهداف خود سرسختانه است
[ترجمه ترگمان]او در تعقیب اهداف خود، unswerving است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was an unswerving empiri-cist with little time for theory.
[ترجمه گوگل]او یک تجربهگرای سرسخت بود که زمان کمی برای تئوری داشت
[ترجمه ترگمان]او یک empiri قوی و قوی بود - با زمان کمی برای تئوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. For he supports Tottenham Hotspur with joyful and unswerving devotion.
[ترجمه گوگل]زیرا او با فداکاری شاد و سرسختانه از تاتنهام هاتسپر حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]زیرا او از تاتنهام هاتسپر با اخلاص joyful و unswerving پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Effective administration needs people, managers, unswerving devotion and discipline; building from scratch needs capital and carefully calculated investment.
[ترجمه گوگل]اداره کارآمد نیازمند افراد، مدیران، فداکاری و نظم و انضباط است ساختن از ابتدا نیاز به سرمایه و سرمایه گذاری دقیق حساب شده دارد
[ترجمه ترگمان]مدیریت موثر به افراد، مدیران، وقف unswerving و نظم نیاز دارد؛ ساختمان از نو به سرمایه و سرمایه گذاری حساب شده نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Dalton showed unswerving loyalty to his employer throughout the trial.
[ترجمه گوگل]دالتون در طول دوره آزمایشی به کارفرمای خود وفاداری ثابتی نشان داد
[ترجمه ترگمان]دالتون وفاداری غیرقابل قید را به کارفرمایش در طول محاکمه نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She has always demanded - and got - unswerving loyalty.
[ترجمه گوگل]او همیشه خواستار وفاداری بیوقفه - و به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]اون همیشه درخواست کرده … و بدون شک وفاداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. All those years of unswerving loyalty to Alphonse Mobuto and this was all it had brought him.
[ترجمه گوگل]تمام آن سال ها وفاداری بی دریغ به آلفونس موبوتو و این تمام چیزی بود که برای او به ارمغان آورده بود
[ترجمه ترگمان]همه آن سال ها وفاداری کوتاهی به آلفونس Mobuto و این تنها چیزی بود که او را باخود آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A reward for unswerving loyalty, no doubt.
[ترجمه گوگل]پاداشی برای وفاداری بی دریغ، بدون شک
[ترجمه ترگمان]یه پاداش برای وفاداری بدون شک، بدون شک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The first chapter explores Baldwin's unswerving standpoint of anti - racism in racial matters.
[ترجمه گوگل]فصل اول به بررسی موضع ثابت بالدوین در مورد ضد نژادپرستی در مسائل نژادی می پردازد
[ترجمه ترگمان]در فصل اول به بررسی دیدگاه unswerving s از نژادپرستی در مسائل نژادی می پردازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Excellent products and high quality services is our unswerving pursuit.
[ترجمه گوگل]محصولات عالی و خدمات با کیفیت بالا، پیگیری بی دریغ ما است
[ترجمه ترگمان]محصولات عالی و خدمات با کیفیت بالا، پی گیری unswerving ما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Will guide the company as a fashion unswerving pursuit of the goal.
[ترجمه گوگل]شرکت را به عنوان یک مد دنبالهروی هدف هدایت میکند
[ترجمه ترگمان]ویل این شرکت را به عنوان یک جستجوی بدون قید و شرط برای رسیدن به هدف هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید