unsustainable

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of sustainable.

جمله های نمونه

1. Life on Earth will become unsustainable unless population growth is held in check.
[ترجمه گوگل]زندگی روی زمین ناپایدار خواهد شد مگر اینکه رشد جمعیت کنترل شود
[ترجمه ترگمان]زندگی روی زمین ناپایدار خواهد شد، مگر این که رشد جمعیت کنترل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Is an economic boom an unsustainable trend?
[ترجمه گوگل]آیا رونق اقتصادی یک روند ناپایدار است؟
[ترجمه ترگمان]آیا جهش اقتصادی یک روند ناپایدار است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hence sustainable agriculture could replace unsustainable agriculture, reducing the impact of erosion and flooding on downstream agricultural areas.
[ترجمه گوگل]از این رو کشاورزی پایدار می تواند جایگزین کشاورزی ناپایدار شود و تأثیر فرسایش و سیل را در مناطق کشاورزی پایین دست کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]از این رو، کشاورزی پایدار می تواند کشاورزی ناپایدار را جایگزین کند و اثر فرسایش و جاری شدن سیل در نواحی کشاورزی را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The economy was growing at an unsustainable pace, and the trade deficit was exploding.
[ترجمه گوگل]اقتصاد با سرعتی ناپایدار رشد می کرد و کسری تجاری در حال انفجار بود
[ترجمه ترگمان]اقتصاد با سرعت غیرقابل تحملی در حال رشد بود و کسری تجاری در حال انفجار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The transition from unsustainable to sustainable resource use involves a change from exploitation to careful management.
[ترجمه گوگل]انتقال از منابع ناپایدار به استفاده پایدار مستلزم تغییر از بهره برداری به مدیریت دقیق است
[ترجمه ترگمان]گذار از ناپایدار به استفاده از منابع پایدار شامل تغییر از بهره برداری به مدیریت دقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Past policies favouring over-valued currencies have proved unsustainable.
[ترجمه گوگل]سیاست‌های گذشته که به نفع ارزهای بیش از حد ارزش‌گذاری شده بودند، ناپایدار بودند
[ترجمه ترگمان]سیاست های گذشته به طرفداری از ارز با ارزش بیش از حد ثابت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our nation's debt is unsustainable, and the federal government's reach into the private sector is unprecedented.
[ترجمه گوگل]بدهی کشور ما ناپایدار است و نفوذ دولت فدرال به بخش خصوصی بی سابقه است
[ترجمه ترگمان]بدهی کشور غیرقابل تحمل است و دولت فدرال در بخش خصوصی بی سابقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "We are facing an unsustainable situation, " says Diwan Singh, a Delhi environmental activist. "Soon—not in thirty years but in five to ten—there will be an exodus because of the lack of water. "
[ترجمه گوگل]دیوان سینگ، یک فعال محیط زیست دهلی می گوید: «ما با وضعیتی ناپایدار مواجه هستیم "به زودی - نه در سی سال، بلکه پنج تا ده سال دیگر - به دلیل کمبود آب مهاجرت خواهد شد "
[ترجمه ترگمان]دیوان سینگ، یک فعال زیست محیطی دهلی، می گوید: \" ما با یک وضعیت ناپایدار مواجه هستیم اما به زودی - نه در سی سال، بلکه در پنج تا ده سال، مهاجرت به دلیل کمبود آب آغاز خواهد شد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I think the independent investment bank model unsustainable, because it is the lack of stable sources of deposits, but also the lack of commercial banks as a strict risk control.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم مدل بانک سرمایه گذاری مستقل ناپایدار است، زیرا فقدان منابع پایدار سپرده ها، بلکه فقدان بانک های تجاری به عنوان یک کنترل دقیق ریسک است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که مدل بانک سرمایه گذاری مستقل ناپایدار است، چرا که فقدان منابع ثابت ذخایر وجود دارد، بلکه فقدان بانک های تجاری به عنوان یک کنترل ریسک سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That kind of blistering pace is unsustainable, says James Swanson, chief investment strategist at MFS Investment Management.
[ترجمه گوگل]جیمز سوانسون، استراتژیست ارشد سرمایه‌گذاری در مدیریت سرمایه‌گذاری MFS، می‌گوید که این نوع سرعت تاول‌زا ناپایدار است
[ترجمه ترگمان]جیمز سوانسون، استراتژیست ارشد سرمایه گذاری در مدیریت سرمایه گذاری MFS می گوید که این نوع سرعت blistering غیرقابل تحمل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It means that Second Wave energy base is unsustainable.
[ترجمه گوگل]یعنی پایه انرژی موج دوم ناپایدار است
[ترجمه ترگمان]این بدان معنی است که پایه انرژی موج دوم ناپایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The government should invest in these industries rather than propping up increasingly fickle, unsustainable industries at times of crisis.
[ترجمه گوگل]دولت باید در این صنایع به جای حمایت از صنایع بی ثبات و ناپایدار در مواقع بحران، سرمایه گذاری کند
[ترجمه ترگمان]دولت باید بجای حمایت از صنایع ناپایدار و ناپایدار در زمان بحران، در این صنایع سرمایه گذاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He knows that the current constitutional status of Kosovo is unsustainable.
[ترجمه گوگل]او می داند که وضعیت فعلی کوزوو در قانون اساسی ناپایدار است
[ترجمه ترگمان]او می داند که وضعیت قانونی کنونی کوزوو غیرقابل دوام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the late 1960s almost all major exporters began to cut back production, apparently believing that surpluses would otherwise become unsustainable.
[ترجمه گوگل]در اواخر دهه 1960، تقریباً همه صادرکنندگان عمده شروع به کاهش تولید کردند، ظاهراً معتقد بودند که مازاد تولید در غیر این صورت ناپایدار می شود
[ترجمه ترگمان]در اواخر دهه ۱۹۶۰، تقریبا تمامی صادر کنندگان اصلی شروع به کاهش تولید کردند، ظاهرا باور داشتند که مازاد در غیر این صورت ناپایدار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

تمام شدنی
۱. غیر قابل تصدیق / تایید/ پذیرفتن/ دفاع
۲. غیر قابل تحمل
۳. غیر قابل حمایت/ تامین/ حفظ و نگهداری/ پیاده سازی
( از نظر مالی، روحی و . . . )
۴. غیر قابل ادامه/ تداوم
۵. ناپایدار، غیر قابل کنترل/ مهار ( نمی توان آن را در نرخ یا سطح فعلی حفظ کرد. )
...
[مشاهده متن کامل]

۶. غیر قابل جبران
( به دلیل بر هم زدن جبران ناپذیر تعادل چیزی )
Ex: Macroeconomic instability led to an unsustainable boom
بی ثباتی اقتصاد کلان به یک رونق ناپایدار منجر شد.
. Ex: Unsustainable fishing practices
شیوه های ماهیگیری غیر قابل جبران
( چون تعادل محیط زیست رو به هم می زنه. )
Ex: Both remarks are unsustainable
هر دو اظهارات غیر قابل تایید/ پذیرفتن هستند.
Ex: The population is aging rapidly and this is leading to an unsustainable increase in the cost of public healthcare.
جمعیت به سرعت در حال پیر شدن است و این ( روند ) منجر به افزایش غیر قابل کنترل/ مهار هزینه های مراقبت های بهداشتی عمومی می شود. ( طوری که ادامه ی تامین آن ممکن نیست. )

غیر قابل جبران ، غیرقابل کنترل
سوال کنکور ارشد زبان سال ۹۴
دوام ناپذیری
غیرقابل ادامه
( منبع: فرهنگ هزاره )
Unsustainable hunting
شکار غیر قابل کنترل
۱ ) غیر قابل پایش،
۲ ) ناپایدار
🔵Government rejects Foster Partners' "highly unsustainable"🔵 Tulip tower
. . .
Development of the proposed Tulip tourist attraction designed by Foster Partners has been rejected by the UK government over concerns about embodied carbon and the quality of its design
...
[مشاهده متن کامل]

Dezeen. com@

عملا غیرقابل تحمل و پیاده سازی
By the end of the 60s the gold standard turned out to be
unsustainable given the impossibility of the system simultaneously to finance, on the one hand, the Cold War and the American dream and to maintain, on the other hand, gold convertibility ( Triffin, 1960 ) . It could be argued that the United States was forced to establish a monetary regime compatible with the war and the national development it was promoting ( Fantacci & Gobbi, 2018 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

1. not able to be maintained at the current rate or level : ناپایدار،
2. not able to be upheld or defended: غیرقابل دفاع، غیرقابل تأیید
غیرقابل دفاع
غیر قابل تداوم/نامتداوم
Soviet's ambitions were unsustainable by its corrupt economy
ناپایا
غیر قابل مهار، غیر قابل کنترل
بی دوام، ناپایدار
غیر قابل تحمل
غیر قابل دوام
ناپایدار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس