unsuspectingly

جمله های نمونه

1. No woman wants to unsuspectingly come between a man and his jealous, forced-into-a-threesome woman.
[ترجمه گوگل]هیچ زنی نمی‌خواهد بدون شک بین یک مرد و زن حسود و اجباری سه نفره‌اش قرار بگیرد
[ترجمه ترگمان]هیچ زنی نمی خواد بدون جلب توجه بین یه مرد و his بدون جلب توجه قرار بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Unsuspectingly live in the past 20 years, it should actually do not know how to live, really sad, my dear, it is ironic that I am?
[ترجمه گوگل]بدون شک در 20 سال گذشته زندگی می کنند، در واقع باید نمی دانند چگونه زندگی کنند، واقعاً غم انگیز است، عزیزم، طعنه آمیز است که من هستم؟
[ترجمه ترگمان]unsuspectingly در بیست سال اخیر زندگی می کند، واقعا نمی دانم چطور زندگی کنم، واقعا ناراحت کننده است، عزیزم، این کنایه است که من هستم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was sitting unsuspectingly beyond that wall only a few yards from the burglar.
[ترجمه گوگل]او بدون شک آن طرف دیوار تنها چند متری سارق نشسته بود
[ترجمه ترگمان]او بدون جلب توجه بیش از چند یاردی آن طرف دیوار، بدون جلب توجه نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Three years after the assault, Nort and Bo unsuspectingly encountered each other at a conference on the Georgia coast.
[ترجمه گوگل]سه سال پس از حمله، نورت و بو بدون شک در کنفرانسی در سواحل جورجیا با یکدیگر روبرو شدند
[ترجمه ترگمان]سه سال بعد از حمله، Nort و بو بدون جلب توجه یکدیگر را در جلسه ای در ساحل جورجیا دیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sitting unsuspectingly on my chair and following Dr. Pu's speech he suddenly passed me the microphone and asked me to shortly introduce myself.
[ترجمه گوگل]بدون شک روی صندلی من نشسته و به دنبال صحبت های دکتر پو، ناگهان میکروفون را از کنارم رد کرد و از من خواست که به زودی خودم را معرفی کنم
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه بدون جلب توجه روی صندلی بنشینم و سخنرانی دکتر پو را دنبال کنم ناگهان میکروفون را از من رد کرد و از من خواست کمی بعد خودم را معرفی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I offered it unsuspectingly, but he firmly believed that he would attain his objective if I offered the flower.
[ترجمه گوگل]من بدون شک آن را تقدیم کردم، اما او کاملاً معتقد بود که اگر گل را تقدیم کنم به هدف خود خواهد رسید
[ترجمه ترگمان]من آن را بدون جلب توجه نشان دادم، اما او معتقد بود که اگر من گل را پیشکش کنم به هدفش برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The murderess is then adopted by the orphaned workers, who unsuspectingly tend her eggs and larvae.
[ترجمه گوگل]سپس قاتل توسط کارگران یتیم پذیرفته می شود که بدون شک از تخم ها و لاروهای او مراقبت می کنند
[ترجمه ترگمان]سپس قاتل توسط کارگران یتیم که unsuspectingly و لاروها هستند، به کار گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They are violent by nature: fights between giants are common, and when a Muggle unsuspectingly wanders into their midst it means certain death.
[ترجمه گوگل]آنها ذاتاً خشن هستند: دعواهای بین غول ها رایج است و وقتی یک ماگل بدون شک در میان آنها سرگردان است به معنای مرگ حتمی است
[ترجمه ترگمان]طبیعت از طبیعت خشن است: جنگ میان غول ها خیلی رایج است و وقتی بدون جلب توجه، بدون جلب توجه به میان آن ها می رود، مرگ حتمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an unsuspecting manner

پیشنهاد کاربران

بپرس