unsuspected

/ˌʌnsəˈspektəd//ˌʌnsəˈspektɪd/

بری از سوظن، نا مشکوک، نامظنون، غیر متصور، پیشبینی نشده، غیر منتظره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unsuspectedly (adv.), unsuspectedness (n.)
(1) تعریف: not subject to suspicion.

(2) تعریف: not known or imagined to exist.

- a previously unsuspected comet
[ترجمه گوگل] یک دنباله دار که قبلاً مشکوک نبود
[ترجمه ترگمان] ستاره دنباله دار پیشین که قبلا حدس زده بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A surprising number of ailments are caused by unsuspected environmental factors.
[ترجمه گوگل]تعداد شگفت انگیزی از بیماری ها ناشی از عوامل محیطی نامشخص است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماری ها ناشی از عوامل محیطی ناشناخته ای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mira revealed hitherto unsuspected talents on the cricket pitch.
[ترجمه گوگل]میرا استعدادهای نامعلومی را در زمین کریکت نشان داد
[ترجمه ترگمان]میرا تا کنون استعدادش را روی زمین کریکت فاش کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Scientists are investigating the previously unsuspected side effects of the drug.
[ترجمه گوگل]دانشمندان در حال بررسی عوارض جانبی نامعلوم قبلی این دارو هستند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در حال تحقیق در مورد اثرات جانبی قبلی این دارو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Soviets had demonstrated unsuspected scientific and engineering skills.
[ترجمه گوگل]شوروی مهارت های علمی و مهندسی غیرقابل انکاری را نشان داده بود
[ترجمه ترگمان]شوروی مهارت مهندسی و مهندسی خود را به اثبات رسانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So Mrs Thatcher, demonstrating hitherto unsuspected social graces, decided to step into the breach herself.
[ترجمه گوگل]بنابراین خانم تاچر، با نشان دادن لطف‌های اجتماعی که تا به حال نامشخص بود، تصمیم گرفت خودش وارد این شکاف شود
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب خانم تا چر، که تا آن وقت خانم تا چر به این موضوع توجه نکرده بود، تصمیم گرفت که قدم به درون شکاف بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The result is that we encounter unsuspected shades of gray, with solo flute and bassoon weaving ironic commentaries.
[ترجمه گوگل]نتیجه این است که ما با سایه‌های نامشخصی از خاکستری مواجه می‌شویم، با فلوت تک‌نوازی و تفسیرهای کنایه‌آمیز با فاگوت
[ترجمه ترگمان]نتیجه این است که ما با سایه های unsuspected خاکستری، با فلوت تنها و تفسیرهای طنزآمیز bassoon روبرو می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A great uproar was raised, but he was unsuspected ; while Dub, an awkward blunderer who was always getting caught, was punished for Buck's misdeed.
[ترجمه گوگل]غوغای بزرگی برپا شد، اما او بی خبر بود در حالی که داب، یک اشتباه اشتباه بی دست و پا که همیشه دستگیر می شد، به خاطر کار نادرست باک مجازات شد
[ترجمه ترگمان]جنجال بزرگی برپا شده بود، اما تصورش را هم نمی کرد؛ در ضمن داب، یک blunderer زشت که همیشه دستگیر می شد، به خاطر misdeed باک تنبیه می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As the project developed, unsuspected difficulties came to the fore.
[ترجمه گوگل]همانطور که پروژه توسعه یافت، مشکلات غیرقابل پیش بینی ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]همان طور که پروژه توسعه پیدا کرد، مشکلات unsuspected پیش از این مطرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Section often alert readers to unsuspected ailments.
[ترجمه گوگل]بخش اغلب خوانندگان را در مورد بیماری های غیرقابل تشخیص هشدار می دهد
[ترجمه ترگمان]بخش اغلب خوانندگان را در معرض بیماری های unsuspected قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They also had an unsuspected and as yet unexplained, effect of accelerating the animals'growth.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین یک اثر نامشخص و هنوز غیرقابل توضیح در تسریع رشد حیوانات داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها هم چنین unsuspected داشتند و هنوز هم توضیح داده نشده بودند، تاثیر تسریع رشد حیوانات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Combinations of the above, and many other unsuspected and sudden man - made catastrophes.
[ترجمه گوگل]ترکیبی از موارد فوق، و بسیاری دیگر از فجایع غیرقابل پیش بینی و ناگهانی توسط انسان - ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]combinations از بالا، و بسیاری دیگر از unsuspected و man که ناگهان دچار فاجعه شده بودند، به وقوع پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He died in 1984 of an unsuspected brain tumour.
[ترجمه گوگل]او در سال 1984 بر اثر یک تومور مغزی درگذشت
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۸۴ از تومور مغزی unsuspected فوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An entire and unsuspected Russian army in reserve!
[ترجمه گوگل]یک ارتش روسیه کامل و نامشخص در ذخیره!
[ترجمه ترگمان]ارتش روس بی آن که فکرش را بکنید ارتش روسیه است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If they do not, previously unsuspected faulting could account for the misclosure.
[ترجمه گوگل]اگر این کار را انجام ندهند، خطای قبلی نامعلوم می‌تواند دلیل افشای نادرست باشد
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها این کار را نکنند، faulting که قبلا تصورش را هم نمی کرد ممکن بود برای misclosure حساب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was miserable in considering how much unsuspected vexation was probable ready to burst on him.
[ترجمه گوگل]او از این نظر بدبخت بود که چقدر آزار و اذیت غیرقابل انکار احتمالاً آماده است تا بر او سرازیر شود
[ترجمه ترگمان]با توجه به این که چقدر ناراحتی و رنجش او را به خود جلب کرده بود احساس بدبختی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not under suspicion; not imagined to exist
if something is unsuspected, people are not aware of it.

پیشنهاد کاربران

بپرس