1. Time and time again they have run up against unsurmountable problems of distributing and getting the drugs accepted.
[ترجمه گوگل]آنها بارها و بارها با مشکلات غیر قابل حلی در توزیع و پذیرش داروها مواجه شده اند
[ترجمه ترگمان]زمان و بار دیگر آن ها در برابر مشکلات unsurmountable توزیع و دریافت مواد مخدر مورد پذیرش قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمان و بار دیگر آن ها در برابر مشکلات unsurmountable توزیع و دریافت مواد مخدر مورد پذیرش قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. What could have propelled those people to continue what they were doing in the face of such seemingly unsurmountable obstacles?
[ترجمه گوگل]چه چیزی میتوانست آن افراد را وادار کند که در مواجهه با چنین موانعی به ظاهر غیرقابل عبور به کاری که انجام میدادند ادامه دهند؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی می توانست این افراد را تشویق کند که کاری را که در مواجهه با این موانع به ظاهر unsurmountable انجام می دادند، ادامه دهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چه چیزی می توانست این افراد را تشویق کند که کاری را که در مواجهه با این موانع به ظاهر unsurmountable انجام می دادند، ادامه دهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He sees some concrete barriers today for Web technologies such as access to on board features and performance but they are not unsurmountable.
[ترجمه گوگل]او امروزه موانع مشخصی را برای فناوریهای وب مانند دسترسی به ویژگیها و عملکرد روی برد میبیند، اما این موانع غیرقابل رفع نیستند
[ترجمه ترگمان]او برخی از موانع بتونی امروزی را برای تکنولوژی های وب مانند دسترسی به ویژگی های هیات مدیره و عملکرد آن می بیند اما آن ها unsurmountable نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او برخی از موانع بتونی امروزی را برای تکنولوژی های وب مانند دسترسی به ویژگی های هیات مدیره و عملکرد آن می بیند اما آن ها unsurmountable نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. From an economic perspective, China 's economic emergence is an unstoppable trend for there are no unsurmountable obstacles in existence.
[ترجمه گوگل]از منظر اقتصادی، ظهور اقتصادی چین یک روند غیرقابل توقف است زیرا هیچ مانع غیرقابل عبوری در وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه اقتصادی، ظهور اقتصادی چین یک روند غیرقابل توقف است زیرا هیچ مانع unsurmountable وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه اقتصادی، ظهور اقتصادی چین یک روند غیرقابل توقف است زیرا هیچ مانع unsurmountable وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You can find strengths in spirituality to overcome worry even for seemingly unsurmountable problems.
[ترجمه گوگل]شما می توانید نقاط قوتی را در معنویت برای غلبه بر نگرانی حتی برای مشکلات به ظاهر غیر قابل حل پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید نقاط قدرت در معنویت را برای غلبه بر نگرانی حتی برای مشکلات به ظاهر unsurmountable پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید نقاط قدرت در معنویت را برای غلبه بر نگرانی حتی برای مشکلات به ظاهر unsurmountable پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A reminder of how one person's efforts can make a difference against unsurmountable odds.
[ترجمه گوگل]یادآوری این که چگونه تلاش های یک فرد می تواند در برابر شانس های غیرقابل غلبه تفاوت ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]یادآور این که چگونه تلاش های یک فرد می تواند با احتمالات مختلف تفاوت ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یادآور این که چگونه تلاش های یک فرد می تواند با احتمالات مختلف تفاوت ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید